جدول جو
جدول جو

معنی تثمثم - جستجوی لغت در جدول جو

تثمثم
(اِ خَ)
متوقف شدن و بازایستادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). درنگ کردن. (شرح قاموس). توقف. (از قطر المحیط) (تاج العروس ج 8 ص 319) ، سخن گفتن. تکلم. (تاج العروس ایضاً). تکلم. (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ صَ)
پا سپر کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، جدا کردن استخوان. (منتهی الارب) (آنندراج) (قطر المحیط) : ثممت العظیم تثمیماً، جداکردم استخوان شکستۀ جوش خورده را. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(ثَ ثَ)
سگ شکاری
لغت نامه دهخدا
(ثَ ثَ)
عبدی. شاعری است
لغت نامه دهخدا