- تثعم
- بشگفتی آوردن
معنی تثعم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چشیدن
شکفتن شکوفیدن
به ناز زیستن، فراخ و آسان زندگی کردن سخن نرم گفتن
رخنه دار گردیدن
به نعمت رسیدن، به نازونعمت پرورش یافتن، مال و ثروت پیدا کردن، تفاخر، جلوه فروشی، برای مثال آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود / عاقبت در قدم باد بهار آخر شد (حافظ - ۳۴۰)