- تثطیع
- شکستن
معنی تثطیع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قطعه قطعه کردن
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
پاره پاره کردن، تجزیه کردن شعر به اجزا و ارکان عروضی برای معین کردن موزون یا ناموزون بود شعر، کنایه از پیمودن
در علم عروض سنجیدن و تجزیه کردن شعر به اجزای عروض و گذاردن هر جزء در برابر جزئی از افاعیل که در وزن با آن برابر باشد تا موزونی یا ناموزونی شعر آشکار شود، قطعه قطعه کردن، پاره پاره کردن
Hyphenation
расстановка дефисов
Silbentrennung
розділення дефісами
łącznikowanie
连字符使用
hifenização
sillabazione
guionización
césure
koppeltekengebruik
การใส่ยัติภังค์
pemenggalan
تقطيع الكلمات
हाइफ़नेशन
הוספת מקפים
ハイフネーション
하이픈 넣기
tireleme
kutenganisha neno kwa alama
হাইফেনেশন
حروف کی تقسیم