جدول جو
جدول جو

معنی تتییس - جستجوی لغت در جدول جو

تتییس
(اِ)
رام و منقاد گردانیدن اسب را. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ)
حیس ساختن. (منتهی الارب). طعام حیس ساختن. (ناظم الاطباء). رجوع به حیس شود
لغت نامه دهخدا
(تَ جَلْ لُ)
زیرک کردن. (زوزنی). زیرک گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
با سپر کردن مرد را. (زوزنی). واداشتن او را به سپر گرفتن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، پوشاندن مرد خود را به سپر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). سپر پیش داشتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، سپربخشیدن بکسی. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
ضایع و سرگردان کردن کسی را. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بعشق بنده کردن. (تاج المصادر بیهقی). بندۀ خود کردن عشق کسی را و رام و منقاد گردانیدن او را. (از منتهی الارب) (از قطر المحیط) (از ناظم الاطباء) بعشق بنده گردانیدن و رام و منقاد نمودن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بپارۀ نان برداشتن روغن را. (ناظم الاطباء). تیعالسمن، بمعنی تاع السمن است. (منتهی الارب) (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
(اِ لا هََ)
رام کردن. (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج). رام کردن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد) : سار معه علی جمل قد نوّقه و خیّسه ، ای راضه و ذلله بالرکوب، بند کردن. (اقرب الموارد) (المنجد)
لغت نامه دهخدا
(اِ خِ)
مهتر گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی). و رجوع به ترئیس شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دامن دراز کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
دریای بزرگی که در عهد دوم معرفهالارضی سرزمین ایران را فراگرفته بود. رجوع به جغرافیای تاریخی غرب ایران ص 11 و 12 شود
سیارۀ تلسکوپی شمارۀ 17 که بسال 1852 میلادی بوسیلۀ لوتر کشف گردید
لغت نامه دهخدا
(تِ)
در افسانه های باستانی یونان، ربه النوع دریا و دختر ’نره’ و ’دوریس’ است. ’زئوس’ و ’پوزیدون’ هر دو خواهان ازدواج با وی شدند. ولی ’تمیس’ پیشگویی کرد، پسری که از تتیس بدنیا آید از پدرش بزرگتر و قوی تر خواهد بود. آنگاه خدایان مصمم شدند که تتیس با انسانی بنام ’پله’ پادشاه ’فتی’ ازدواج کند. ولی تتیس ازپذیرفتن این زناشویی سرباز زد و بصورتهای شیر و مارو آتش و آب درمی آمد و سعی میکرد که پله به او دسترسی پیدا نکند. ولی پله بکمک اسب افسانه ای شیرون علیرغم تغییر شکلهایی که تتیس بخود میداد، او را تسلیم ساخت و کامیاب گردید. جشن عروسی آنان در غار شیرون برگزار گردید و خدایان در آنجا حاضر شدند و برای عروس و داماد هدایای فراوانی آوردند. از این ازدواج آشیل بدنیا آمد. وی پاشنۀ پای پسر خود را گرفت و برای مصون ساختن او از جراحات، درشط ’ستیکس’ فرو برد. رجوع به آشیل و تتیس و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و ایران باستان ج 1 ص 774 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تخییس
تصویر تخییس
رام کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکییس
تصویر تکییس
زیرکی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاییس
تصویر تاییس
نا امید کردن، خوار شمردن خوار شمردن، نرم کردن، هنایاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تتییم
تصویر تتییم
به عشق بنده کردن
فرهنگ لغت هوشیار