با سپر کردن مرد را. (زوزنی). واداشتن او را به سپر گرفتن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، پوشاندن مرد خود را به سپر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). سپر پیش داشتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، سپربخشیدن بکسی. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط)
با سپر کردن مرد را. (زوزنی). واداشتن او را به سپر گرفتن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، پوشاندن مرد خود را به سپر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). سپر پیش داشتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، سپربخشیدن بکسی. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط)
بعشق بنده کردن. (تاج المصادر بیهقی). بندۀ خود کردن عشق کسی را و رام و منقاد گردانیدن او را. (از منتهی الارب) (از قطر المحیط) (از ناظم الاطباء) بعشق بنده گردانیدن و رام و منقاد نمودن. (آنندراج)
بعشق بنده کردن. (تاج المصادر بیهقی). بندۀ خود کردن عشق کسی را و رام و منقاد گردانیدن او را. (از منتهی الارب) (از قطر المحیط) (از ناظم الاطباء) بعشق بنده گردانیدن و رام و منقاد نمودن. (آنندراج)
رام کردن. (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج). رام کردن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد) : سار معه علی جمل قد نوّقه و خیّسه ، ای راضه و ذلله بالرکوب، بند کردن. (اقرب الموارد) (المنجد)
رام کردن. (تاج المصادر بیهقی) (آنندراج). رام کردن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از المنجد) (از اقرب الموارد) : سار معه ُ علی جمل قد نَوَّقَه ُ و خَیَّسَه ُ، ای راضه ُ و ذلله ُ بالرکوب، بند کردن. (اقرب الموارد) (المنجد)
دریای بزرگی که در عهد دوم معرفهالارضی سرزمین ایران را فراگرفته بود. رجوع به جغرافیای تاریخی غرب ایران ص 11 و 12 شود سیارۀ تلسکوپی شمارۀ 17 که بسال 1852 میلادی بوسیلۀ لوتر کشف گردید
دریای بزرگی که در عهد دوم معرفهالارضی سرزمین ایران را فراگرفته بود. رجوع به جغرافیای تاریخی غرب ایران ص 11 و 12 شود سیارۀ تلسکوپی شمارۀ 17 که بسال 1852 میلادی بوسیلۀ لوتر کشف گردید
در افسانه های باستانی یونان، ربه النوع دریا و دختر ’نره’ و ’دوریس’ است. ’زئوس’ و ’پوزیدون’ هر دو خواهان ازدواج با وی شدند. ولی ’تمیس’ پیشگویی کرد، پسری که از تتیس بدنیا آید از پدرش بزرگتر و قوی تر خواهد بود. آنگاه خدایان مصمم شدند که تتیس با انسانی بنام ’پله’ پادشاه ’فتی’ ازدواج کند. ولی تتیس ازپذیرفتن این زناشویی سرباز زد و بصورتهای شیر و مارو آتش و آب درمی آمد و سعی میکرد که پله به او دسترسی پیدا نکند. ولی پله بکمک اسب افسانه ای شیرون علیرغم تغییر شکلهایی که تتیس بخود میداد، او را تسلیم ساخت و کامیاب گردید. جشن عروسی آنان در غار شیرون برگزار گردید و خدایان در آنجا حاضر شدند و برای عروس و داماد هدایای فراوانی آوردند. از این ازدواج آشیل بدنیا آمد. وی پاشنۀ پای پسر خود را گرفت و برای مصون ساختن او از جراحات، درشط ’ستیکس’ فرو برد. رجوع به آشیل و تتیس و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و ایران باستان ج 1 ص 774 شود
در افسانه های باستانی یونان، ربه النوع دریا و دختر ’نره’ و ’دوریس’ است. ’زئوس’ و ’پوزیدون’ هر دو خواهان ازدواج با وی شدند. ولی ’تمیس’ پیشگویی کرد، پسری که از تتیس بدنیا آید از پدرش بزرگتر و قوی تر خواهد بود. آنگاه خدایان مصمم شدند که تتیس با انسانی بنام ’پله’ پادشاه ’فتی’ ازدواج کند. ولی تتیس ازپذیرفتن این زناشویی سرباز زد و بصورتهای شیر و مارو آتش و آب درمی آمد و سعی میکرد که پله به او دسترسی پیدا نکند. ولی پله بکمک اسب افسانه ای شیرون علیرغم تغییر شکلهایی که تتیس بخود میداد، او را تسلیم ساخت و کامیاب گردید. جشن عروسی آنان در غار شیرون برگزار گردید و خدایان در آنجا حاضر شدند و برای عروس و داماد هدایای فراوانی آوردند. از این ازدواج آشیل بدنیا آمد. وی پاشنۀ پای پسر خود را گرفت و برای مصون ساختن او از جراحات، درشط ’ستیکس’ فرو برد. رجوع به آشیل و تتیس و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و ایران باستان ج 1 ص 774 شود