- تتلیب
- جمع کردن مال و باز داشتن آنرا از دیگری و بمعنای پر کردن و لبریز نمودن
معنی تتلیب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به مولش خواستن (مولش مهلت)
بردار کردن، کشیدن بدار
باز گونه کردن، دگراندن دگر کردن زیر و رو کردنباژگون کردن، دیگرگون کردناز حالی بحالی در آوردن، بدل کردن حرف بحرف دیگر، بازگوئی، دیگرگونی، جمع تقلیب
علف دادن به ستور و جز آن
غلبه دادن
موی بر کندن، نکوهیدن، دشنام گویی
بر غلانیدن، تباه انگیزی، گرد گردن سپاه
ذکر خدا کردن پیش کسی تا توبه کن
نیکو بافتن
هموار کردن نرم کردن
گرد آوردن و باز داشتن
خاک آلوده کردن گرد انگیختن، ناداری، دارندگی از واژگان دو پهلو
هلاک کردن
برگردانیدن، وارون کردن، دگرگون کردن، وارون کردن کلمه و بدل کردن حرفی به حرف دیگر
چیره گردانیدن، چیره ساختن، غلبه دادن