جدول جو
جدول جو

معنی تتفله - جستجوی لغت در جدول جو

تتفله
(تَ فَ لُ / تِ فَ لَ / تُ فَ لَ / تِ فَ لَ / تُ فُ لَ)
روباه ماده و یا روباه بچۀ ماده. (ناظم الاطباء). رجوع به تتفل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ تِ)
به تکبر خرامیدن: ترفل ترفلهً. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(تَ فُ)
ج، تتافل. روباه یا روباه بچه. و در آن لغات است: تفّل، تتفل، تتفل، تتفل، تتفل، تتفل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) ، مؤنث آن تتفله. (منتهی الارب) (آنندراج) ، گیاه خشک یا درختی است یا نباتی است سبز تیره رنگ مایل بسرخی زردی آمیخته. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ فِلَ)
نعت مؤنث است: امراءه تفله، زن بدبوی. از: تفل، بمعنی بدبوی گردیدن. (از منتهی الارب) (ازناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) رجوع به تفل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تتفل
تصویر تتفل
روباه بچه روباه توسک
فرهنگ لغت هوشیار
دو قطعه ی آهنی که بر دو سر محور چرخ آب دنگ نصب شود
فرهنگ گویش مازندرانی