جدول جو
جدول جو

معنی تتعتع - جستجوی لغت در جدول جو

تتعتع
(اِ)
بی آرام و تفته گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، تردد در قرائت و بلید بودن زبان در آن. فی الحدیث: یقرءالقرآن و یتتعتع فیه، ای یتردد فی القراءه و یتبلد فیه لسانه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تُ تُ)
امر است به فروتنی کردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(بَ رَ)
سخن فاناک گوینده. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) : تعتع فی الکلام، تردد فیه من عی. (منتهی الارب). تردد فیه من حصر اوعی. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا