جدول جو
جدول جو

معنی تتراخ - جستجوی لغت در جدول جو

تتراخ
صدای برخورد دو شی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تِ)
گونه ای کرموزوم در وهلۀ ’دیپلوتن’ که در این مرحله دو شکاف در طول کروموزومهای هر زوجی ظاهر شده بقسمی که چهار عنصر کروموزومی نمایان میگردد. رجوع به جانورشناسی عمومی دکتر فاطمی ص 35 و گیاه شناسی حبیب الله ثابتی ص 463 شود
لغت نامه دهخدا
(تِ)
مأخوذ از ’تسارا’ و ’تتارا’ ی یونانی بمعنی چهار و پیشاوندی است که با بسیاری از کلمات ترکیب میگردد و بیشتر در اصطلاحات علمی و بمعنی چهارتائی متداول است. چنانکه در شیمی برای نامگذاری ترکیبات چهارظرفیتی بکار میرود. مثلاً کربن که عنصری است چهارظرفیتی در ترکیب باکلر بصورت تتراکلرور کربن ظاهر میشود و در کلماتی چون ’تتراکورد’ بمعنی نوعی از چنگ های قدیم که دارای چهار سیم بود و ’تتراداکتیل’ چهارانگشتی و ’تتراادر’ چهاروجهی و ’تتراسیلاب’، چهارسیلابی و ’تتراپود’ چهارپا و غیره آشکار میشود. رجوع به ترکیب های تترا شود
لغت نامه دهخدا
(تِ)
خروس کولی، بدنوس. (فرهنگ فرانسه به فارسی سعید نفیسی) نوعی مرغ از خانوداۀ گالی ناسه که آن را بزبان عامیانه خروس کولی گویند. از پرندگان نسبهً بزرگ و قوی است با رنگی سیاه که سینه اش سبز زنگاری و شکمش سفید است. این مرغ در جنگلهای کوهستانی زندگی میکند و گوشت آن بسیار مطبوع است.
رجوع به خروس کولی شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
بلغت زند و پازند تابستان را گویند که در مقابل زمستان است. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج). هزوارش ’تترا’ پهلوی همین تابستان. (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
صدای برخورد دو شی
فرهنگ گویش مازندرانی