جدول جو
جدول جو

معنی تترآکن - جستجوی لغت در جدول جو

تترآکن
(تِ کِ)
چهار فندقه: در نباتات تیره گاوزبان و نعنا از دو حجره تشکیل یافته و هر حجرۀ آن حاوی دو تخمک یا دو دانه میباشد. پس از رسیدن میوه، در جدار تخمدان چین خوردگی ظاهر شده و هر حجرۀ آن بدو حجره منقسم میگردد و بدین طریق در داخل کاسۀ آن چهارآکن که هر یک از آنها از نیم کارپل بوجود آمده و در داخل هر یک، یک دانه قرار گرفته است دیده میشود. این میوه ها راتترآکن مینامند. (گیاه شناسی حبیب الله ثابتی ص 521)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تتریک
تصویر تتریک
سماق، درختی با برگ های مرکب و گل های سفید خوشه ای که در جاهای سرد می روید و بلندیش تا پنج متر می رسد، میوۀ کوچک سرخ رنگ و ترش مزه به صورت آسیاب شده به عنوان چاشنی کباب استفاده می شود، سماک، سماقیل، ترشابه، ترشاوه، تمتم، تتم، تتری، ترفان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیرآهن
تصویر تیرآهن
تیری فولادی با مقطعی به شکل h که در ساختمان سازی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترکن
تصویر ترکن
ترکان، عنوانی برای زنان، بانو، بی بی، خاتون، بیگم، ارجمند
فرهنگ فارسی عمید
(اَ لا)
نافرمان و مخالف و طاغی و عاصی و سرکش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
ستونهائی از آهن که امروز بجای الوار و ستونهای چوبی در ساختمانها بکار برند استحکام بیشتر را
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ)
اشترشکن. که شتر را بشکند. خردکننده شتر به نیرو، کنایه از قوی و نیرومند است. رجوع به اشترشکن شود
لغت نامه دهخدا
(تِ تُ)
یا تطوان. مرکز مراکش اسپانیا است و 93700 تن سکنه دارد. سامی بیگ در ذیل تتوان آرد: قصبه ای است که در مغرب اقصا و چهار هزار و پانصد گزی جنوب شرقی طنجه و در سه هزارگزی ساحل بحر ابیض قرار دارد. دارای جوامع شریف متعدد است ودر سال 1860 میلادی بوسیلۀ اسپانیائیها تصرف شد و پس از یک سال اعاده گردید. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
(تِ رُ دُ)
نوعی ماهی که شکم آن برجسته و متورم است و در آبهای گرم زندگی میکند
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ رَکْ کِ)
استوار. (آنندراج). ثابت و استوار و محکم و برقرار. (ناظم الاطباء) ، صاحب وقار. (آنندراج). باوقار و ساکن. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترکن شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
استوار گردیدن و صاحب وقار شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مترکن
تصویر مترکن
ستون یافته، گرانسنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترکن
تصویر ترکن
استوار گردیدن و صاحب وقار بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیرآهن
تصویر تیرآهن
((هَ))
آهنی با ضخامت بالا که دارای کاربردهای ساختمانی و صنعتی است
فرهنگ فارسی معین