- تبیغ
- شوریده شدن کار بر وی
معنی تبیغ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نمایاندن آگهی، آوازه گری، پیام رسانی، آگهی
وات افگانی روشی در دانش چامه (عروض) نوعی از تصرفات و زحافات است در عروض و آن افزودن حرفی ساکن است بر سببی که به آخر جزو افتد چنانکه در (فاعلاتن) (فاعلاتان) میشود: (و مبالغت بیشتر باشد در تمام کردن) (المعجم. چا. مد: 39)
خود آرایی در زنان
خود فریبی گول نمایی
نشتر زدن و حجامتگر و بیطار
رسانیدن، واصل کردن
اکتفا و بسنده نمودن به آن، سخت شدن بیماری
طلبیدن چیزی را، جستن
پیدا و آشکار شدن
بجای آوردن، پیدا کردن
گوساله
دهل و نقاره
باز داشتن کسی را از حاجت او
به جوش آمدن خون
آگاه کردن دیگران از فایده های چیزی، کسی یا عقیده ای مثلاً تبلیغ کالا، تبلیغ انتخاباتی، تبلیغ حزبی، رساندن خبر
در علم عروض زیاد کردن الف در سبب خفیف، چنان که در فعولن، فعولان و در فاعلاتن، فاعلاتان شود و آن را مسبغ گویند، اسباغ
رنگ شده
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
نوعی از تصرفات و زحافات است در عروض و آن افزودن حرفی ساکن است بر سببی که به آخر جزو افتد چنان که در «فاعلاتن»، «فاعلاتان» می شود
Promotion, Publicity
продвижение , публичность
Promotion, Werbung
просування , реклама
promocja, reklama
促进 , 宣传
promoção, publicidade
promozione, pubblicità
promoción, publicidad
promotion, publicité
promotie, publiciteit
การส่งเสริม , การประชาสัมพันธ์
promosi, publisitas
ترويجٌ , إعلانٌ