جدول جو
جدول جو

معنی تبوئه - جستجوی لغت در جدول جو

تبوئه
(اِ فَ)
کسی را بجائی فرود آوردن. (از تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). جای دادن. (ترجمان علامۀ جرجانی). جای دادن زن در خانه خالی. (تعریفات) ، نیزه سوی کسی راست کردن. (تاج المصادر بیهقی). راست کردن نیزه بسوی کسی. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
پاک کردن از تهمت
فرهنگ فارسی عمید
(اِ حِ)
رجوع به تروی ٔ شود
لغت نامه دهخدا
روشن کردن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). روشن کردن. (آنندراج). روشن کردن خانه را. (از اقرب الموارد) ، میل کردن از کاری و برگردیدن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). مایل گردیدن و میل کردن از کاری. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ قِ)
تباه کردن چیزی را. (از المنجد) ، عیب کردن کسی را. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). عیب کردن و توبیخ کردن کسی را. (از المنجد) : ان اساءت فسوّی ٔ علی ّ، ای ان فعلت سؤاً فوبخنی علیه. (اقرب الموارد). و رجوع به تسوی ٔ و تسویه شود
لغت نامه دهخدا
(تَ نَ)
نام قدیمی فرح آباد. رابینو آرد: فرح آباد که سابقاً به تبونه معروف به ود بوسیلۀ شاه عباس در 1020 هجری قمری / 1611- 1612 میلادی ساخته شد. رجوع به سفرنامۀ مازندران ص 159 انگلیسی و ترجمه آن ص 212 شود
لغت نامه دهخدا
(تَ رَ رُ)
از ’وب ء’، آماده کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : وبأه توبئه، عبأه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
پاک گردانیدن کسی را از چیزی. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رفع شبهه کردن از کسی و درست داشتن برائت او، بیزار کردن کسی را از چیزی. (اقرب الموارد). بیزار کردن. (دهار) (ترجمان علامۀ جرجانی). بیزار ساختن از چیزی. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
درنگی کردن. (زوزنی). درنگ کردن. (ترجمان علامۀ جرجانی). درنگی و آهستگی. (ناظم الاطباء). رجوع به تبطیه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
پاک گردانیدن کسی را از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبطئه
تصویر تبطئه
درنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
((تَ رِ ئِ))
پاک کردن، رفع اتهام کردن
فرهنگ فارسی معین
ابراء، برائت، پاکی، رفع اتهام، مبرا
متضاد: محکوم، محکومیت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
تبرئةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
Exoneration, Vindication
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
exonération, justification
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
exoneración, reivindicación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
оправдание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
Entlassung, Rechtfertigung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
виправдання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
uniewinnienie, usprawiedliwienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
免除 , 辩护
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
exoneração, justificativa
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
بریت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
মুক্তি , যথার্থতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
msamaha, uhalalishaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
beraat, aklama
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
면죄 , 정당화
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
免罪 , 正当化
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
זיכוי , זִכּוּי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
निरपराधिता , न्यायसिद्धि
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
esonerazione, rivendicazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
การพ้นผิด , การแก้ต่าง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
vrijspraak, rechtvaardiging
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
pembebasan, pembenaran
دیکشنری فارسی به اندونزیایی