ناگاه رسیدن کسی از جایی بی هیچ چیز. (اقرب الموارد) (قطرالمحیط) (منتهی الارب) (آنندراج). ناگاه رفتن کسی ازجایی بدون آنکه با او چیزی باشد. (ناظم الاطباء).
ناگاه رسیدن کسی از جایی بی هیچ چیز. (اقرب الموارد) (قطرالمحیط) (منتهی الارب) (آنندراج). ناگاه رفتن کسی ازجایی بدون آنکه با او چیزی باشد. (ناظم الاطباء).
جاء سبهللاً، بی سلاح و بی هیچ چیز دیگر آمد، یا متکبرانه و بی پروانه آید، یا آمد نه برای کار دنیا و نه برای کار آخرت. و منه الحدیث: لاکره ان اری احدکم سبهللاً، و یقال: هو یمشی سبهللاً، یعنی بیهوده آمد و شد کرد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
جاء سبهللاً، بی سلاح و بی هیچ چیز دیگر آمد، یا متکبرانه و بی پروانه آید، یا آمد نه برای کار دنیا و نه برای کار آخرت. و منه الحدیث: لاکره ان اری احدکم سبهللاً، و یقال: هو یمشی سَبَهْلَلاً، یعنی بیهوده آمد و شد کرد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
ابتلال. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب). تر شدن. (تاج المصادر بیهقی). تر گردیدن، به شدن از بیماری. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، نیکوحال شدن بعد از لاغری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، غریدن شیر و خاک برانگیختن او بچنگال. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
ابتلال. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (منتهی الارب). تر شدن. (تاج المصادر بیهقی). تر گردیدن، به شدن از بیماری. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، نیکوحال شدن بعد از لاغری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، غریدن شیر و خاک برانگیختن او بچنگال. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)