- تبهل (اِ)
تباهل. یکدیگر را لعنت کردن. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). مباهله کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، رنج بردن در آنچه طلب شده است: تبهل فلان عنی بما یطلب. (قطر المحیط) (اقرب الموارد). والتبهل العناء بمایطلب. (تاج العروس ج 7 ص 238). کوشیدن در دعا و اخلاص. (شرح قاموس) ، بی نیازی از رغایب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
