جدول جو
جدول جو

معنی تبلور - جستجوی لغت در جدول جو

تبلور
جامد براق شدن جسم مایع
تصویری از تبلور
تصویر تبلور
فرهنگ لغت هوشیار
تبلور
((تَ بَ وُ))
بلوری شدن جسم
تصویری از تبلور
تصویر تبلور
فرهنگ فارسی معین
تبلور
به شکل بلور شدن، درآمدن یک ماده به صورت بلور در اثر ذوب یا انحلال و جامد شدن آن، کنایه از نمایان شدن مثلاً تبلور احساسات
تصویری از تبلور
تصویر تبلور
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متبلور
تصویر متبلور
چیزی که شبیه بلور شده باشد، بلوری شده، کنایه از روشن، آشکار، نمایان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متبلور
تصویر متبلور
بلور شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبلور
تصویر متبلور
((مُ تَ بَ وِ))
بلور شده، چیزی که شبیه بلور شده باشد
فرهنگ فارسی معین
یک نوع شیشه که از ترکیب سیلیکات دوپتاسیم و سیلیکات دو پلمپ ساخته می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلور
تصویر بلور
(دخترانه)
کریستال، نام ماده معدنی جامد و شفاف مانند شیشه، آنچه از جنس شیشه شفاف و خوب است، معرب از یونانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تبور
تصویر تبور
زیان، تنبلی، مرگ و میر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلور
تصویر تلور
عنصری غیر فلز، جامد، براق، نقره فام و سخت با خواص شبیه گوگرد که در ۴۲۰ درجه حرارت ذوب می شود و در رنگی کردن شیشه ها و سرامیک ها و در ساخت آلیاژها کاربرد دارد، تلوریوم
فرهنگ فارسی عمید
((بُ یا بَ))
نوعی شیشه که از ترکیب سیلیکات دوپتاسیم و سیلیکات دوپلمب ساخته شود، کنایه از شفاف
فرهنگ فارسی معین
از اقسام شیشه که از ترکیب سیلیکات دوپتاسیم و سیلیکات دوپلمب ساخته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احجار متبلور مطبق
تصویر احجار متبلور مطبق
بلور لایه مهالایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب تبلور
تصویر آب تبلور
گناب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب تبلور
تصویر آب تبلور
گناب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آب تبلور
تصویر آب تبلور
آبی که در برخی مواد متبلور مانند بلورهای کات کبود به حالت ترکیب در مواد شیمیایی وجود دارد و اگر آن را به وسیلۀ حرارت خارج سازند خاصیت تبلوری آن ماده از میان می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متبلوره
تصویر متبلوره
متبلوره در فارسی مونث متبلور مهالایه مونث متبلور جمع متبلورات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبلورات
تصویر متبلورات
جمع متبلوره، مهالایگان جمع متبلوره
فرهنگ لغت هوشیار