جدول جو
جدول جو

معنی تبق - جستجوی لغت در جدول جو

تبق
(تُ بُ)
چاقچور
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ)
زنده و باقی گذاشتن. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نگه داشتن. (از اقرب الموارد). و رجوع به تبقیهشود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
دیرخیز و گرانبار گردیدن گوسپند از بار بچه های شکم. (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
گیاه خوردن. (تاج المصادربیهقی) (زوزنی) (دهار). تبقل ماشیه، چریدن سبزه را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج). چریدن ستور سبزه را. (از ناظم الاطباء) ، بطلب بقل برآمدن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
تبقط خبر، گرفتن آن را اندک اندک. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). اندک اندک گرفتن. (آنندراج) ، تبقط طعام، تناول آن اندک اندک. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
دور درشدن در علم. (زوزنی). توسع در علم ومال. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). فراخی در مال و علم. (منتهی الارب) (آنندراج). فراخی در مال و علم حاصل کردن. (ناظم الاطباء) ، فراخ و گشاده شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تتق
تصویر تتق
چادر بزرگ، سرا پرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبت
تصویر تبت
کرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبب
تصویر تبب
هلاکی، مرگ
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی است از فولاد که با آن چوب درخت را می شکنند، شکستن، هلاک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبد
تصویر تبد
کرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبع
تصویر تبع
پیروی کردن، تبعیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبن
تصویر تبن
شوره زار و زمین بی گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبل
تصویر تبل
دشمنی، کینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبعق
تصویر تبعق
باران تند، بناگاه سخن گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تاغ از گیاهان واژه پارسی است دارم اسپی کش استخوان در پوست - هست چون در جوال هیزم تاغ (کمال اسماعیل) درختچه ای از تیره اسفناجیان دارای برگهای مثلثی شکل و گلهای خوشه یی که در حدود 10 گونه از آن در ایران و دیگر ممالک آسیا و آفریفا و اروپا شناخته شده، بداغ، زیتون تلخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبش
تصویر تبش
گرما و گرمی را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تپق
تصویر تپق
لکنت ناگهانی زبان هنگام حرف زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابق
تصویر تابق
پنهان شدن، باز داشته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبق
تصویر خبق
آواز، تارا گیاهی دریایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توق
تصویر توق
آرزو و خواستن، آرزومندگی شدن، کجی عصا و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تطبق
تصویر تطبق
برابر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دبق
تصویر دبق
داروش سپستان از گیاهان، تله چسبی برای پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبقی
تصویر تبقی
زنده و باقی گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبق
تصویر حبق
نادان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثبق
تصویر ثبق
پر آبی، تیز روی، زود اشکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تئق
تصویر تئق
بد خو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زبق
تصویر زبق
بر کندن ریش، در آمیختن، باز داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ربق
تصویر ربق
ریسمان بند، گوشه، دسته دسته چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بتق
تصویر بتق
پارسی تازی شده بوته بوته زرگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبق
تصویر آبق
گریخته، گریزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبقر
تصویر تبقر
فراخیدن، فراخدانشی، فراخداراکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبقط
تصویر تبقط
اندک اندک گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبه
تصویر تبه
نابود، فاسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبق
تصویر آبق
آبک، سیماب
فرهنگ واژه فارسی سره