جدول جو
جدول جو

معنی تبغثر - جستجوی لغت در جدول جو

تبغثر
(اِ)
تبغثر نفس، خیانت و شوریدگی آن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). شوریدن دل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به بغثره شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ بَ ثِ)
شوریده دل. (ناظم الاطباء). یقال: اصبح فلان متبغثراً. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به تبغثر شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
شعوری بنقل فرهنگ نعمت الله این کلمه را قوش معنی کرده است. (لسان العجم ج 1 ورق 276 الف)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
تبعثر نفس، شوریدن دل. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
از ’ب خ ث ر’، پراکنده شدن و متفرق گردیدن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تفرق و پریشانی. (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
(اِتِ)
پراکنده گردیدن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ خَتْ تُ)
مغثور چیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(بَ ثَ)
گول سست گران. (منتهی الارب) (آنندراج). مرد گول و احمق.
لغت نامه دهخدا
(بَ ثَ)
ابن لقیط. شاعر جاهلی است. (منتهی الارب) (آنندراج). نام شاعری در جاهلیت. (ناظم الاطباء)
نام مردی از قبیلۀ کلب. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
آبلۀ ریزه برآوردن جلد. (از منتهی الارب) (آنندراج). به آبله شدن پوست. (تاج المصادر بیهقی). جوش زدن. آبله کردن پوست
لغت نامه دهخدا
تصویری از تبعثر
تصویر تبعثر
شوریدن دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغثر
تصویر بغثر
چرکین شتر فربه
فرهنگ لغت هوشیار