جدول جو
جدول جو

معنی تبعیدی - جستجوی لغت در جدول جو

تبعیدی
(تَ)
کسی که بحکم مراجع قانونی نفی بلدشده باشد یا آنکه بسکونت در محلی خاص محکوم گردد
لغت نامه دهخدا
تبعیدی
ویرکیک کسی که تبعید شده نفی بلد شده منفی
تصویری از تبعیدی
تصویر تبعیدی
فرهنگ لغت هوشیار
تبعیدی
تبعیدشده، نفی بلدشده
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تبعید
تصویر تبعید
بیرون کردن کسی از محل اقامت خود و به جای دیگر فرستادن، به عنوان نوعی مجازات، نفی بلد، دور کردن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
دور کردن. (تاج المصادر بیهقی) (از منتهی الارب) (آنندراج) (فرهنگ نظام) (از ناظم الاطباء) : بعده تبعیداً، دور کرد او را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کسی را از وطنش بیرون کردن بجهت جرم سیاسی و غیر آن. (این معنی) برای لفظ تبعید جدید است و بعد از انعقاد سلطنت مشروطه در ایران پیدا شد. (فرهنگ نظام). دورکردگی و اخراج و بجای دورفرستادگی و اخراج از شهر و بلد. (ناظم الاطباء). رجوع به تبعید کردن شود
لغت نامه دهخدا
منسوب به تولید یا امور (کارهای) تولیدی. کارهایی که موجب بکار افتادن چرخهای اقتصادی کشور و بکار گماشتن عده ای از افراد میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمهیدی
تصویر تمهیدی
ابتدائی و متعلق بمقدمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبسیدن
تصویر تبسیدن
بی تاب شدن از شدت گرما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
دور کردن، کسی را بجرم سیاسی از وطنش بیرون کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
((تَ))
دور کردن، راندن، کسی را از شهر بیرون کردن، به جاهای دوردست فرستادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
بیرون کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبلیغی
تصویر تبلیغی
آوازه گرانه
فرهنگ واژه فارسی سره
اخراج، جلای وطن، راندن، طرد، نفی بلد، دور کردن، طرد کردن، راندن، تغریب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
المنفى
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
Banishment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
bannissement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
추방
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
جلاوطنی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
নির্বাসন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
uhamisho
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
sürgün
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
גירוש
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
追放
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
изгнание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
निर्वासन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
pengasingan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
การเนรเทศ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
destierro
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
esilio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
exílio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
驱逐
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
wygnanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
вигнання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
Verbannung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
verbanning
دیکشنری فارسی به هلندی