جدول جو
جدول جو

معنی تبعضض - جستجوی لغت در جدول جو

تبعضض
(اِ)
گرفتن بعض مر بعض را، یقال: الغربان تتبعضض. (منتهی الارب). و رأیت الغربان تتبعضض، یعنی دیدم من زاغان را که می گرفتند بعضی مر بعضی را. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تبعیض
تصویر تبعیض
بعضی را بر بعضی دیگر بدون دلیل موجّه و عادلانه ترجیح دادن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ)
پاره پاره کردن. (زوزنی) جزٔجزء کردن چیزی را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). بهره بهره گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). حصه حصه کردن. (آنندراج) (فرهنگ نظام). تقسیم به اجزاء نمودن. (فرهنگ نظام). تقسیم و جدا کردن بعضی را ازبعضی. (ناظم الاطباء) ، در تداول، گزیدن پاره ای و ترک و رد پاره های دیگر، ترجیح بعض کسان بر بعض دیگر بدون مجوز مشروع و قانونی
لغت نامه دهخدا
(اِ)
پاره پاره شدن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). بعض بعض شدن. (زوزنی). بهره بهره گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). حصه حصه شدن. (آنندراج). جزٔجزء شدن. (از قطر المحیط) ، (اصطلاح فقهی) خیار تبعض صفقه، و آن چنان است که عقد بیع نسبت بقسمتی از مبیع بعللی از قبیل اینکه بعض از مبیع مستحق للغیر درآید باطل شود، در این صورت خریدار مخیر است معامله را برهم زند یا آن را نسبت بمقداری از مبیع که عقد بر آن صحیح است بپذیرد و این را خیار تبعض صفقه نامند
لغت نامه دهخدا
(اِ رِ)
همه چیز گرفتن برای کسی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). گرفتن همه چیز از کسی. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) ، اندک اندک گرفتن تمام حق از کسی. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). تمام گرفتن حق را اندک اندک. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تبعیض
تصویر تبعیض
جز جز کردن، بعضی را بر بعضی دیگر ترجیح دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبعض
تصویر تبعض
پاره پاره شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبعیض
تصویر تبعیض
((تَ))
تقسیم و جدا کردن بعضی را از بعضی، بعضی را بر بعضی برتری دادن، نژادی برتر شمردن نژادی نسبت به نژاد دیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبعض
تصویر تبعض
((تَ بَ عُّ))
پاره پاره شدن
فرهنگ فارسی معین
حق کشی، رجحان بلامرجح
متضاد: عدالت
فرهنگ واژه مترادف متضاد