- تبخیر
- بخور کردن به چیزی، بخار شدن، تغییر حالت از مایع به بخار
معنی تبخیر - جستجوی لغت در جدول جو
- تبخیر
- تغییر حالت جسم مایع به بخار در اثر حرارت
- تبخیر ((تَ))
- بخار کردن، بخور دادن
- تبخیر
- Evaporation, Vaporization
- تبخیر
- испарение
- تبخیر
- Verdunstung, Verdampfung
- تبخیر
- випаровування
- تبخیر
- parowanie, odparowanie
- تبخیر
- evaporação, vaporização
- تبخیر
- evaporazione, vaporizzazione
- تبخیر
- evaporación, vaporización
- تبخیر
- évaporation, vaporisation
- تبخیر
- verdamping
- تبخیر
- การระเหย , การระเหย
- تبخیر
- penguapan
- تبخیر
- تبخّرٌ , تبخّرٌ
- تبخیر
- वाष्पीकरण
- تبخیر
- אידוי , אִדוּי
- تبخیر
- buharlaşma
- تبخیر
- uvukizi, uvukizaji
- تبخیر
- বাষ্পীভবন , বাষ্পীভবন
- تبخیر
- بخار بننا , بخارات بنانا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درنگ، دیرکرد
خبر کردن
رام کردن، مطیع کردن
والاداشت
سخن گفتن
واپس گذاشتن، واپس بردن دیر کرد پرمه پرویش سپز دنبال افکندن پس انداختن دیر کردن، دیر آمدن، دیر کرد، جمع تاخیرات
پراکندن، باد دستی ریخت و پاش، فراخر فتاری -1 پراکندن پریشان ساختن، باد دست بودن دست بباد بودن، فراخ روی فراخ رفتاری، جمع تبذیرات
تهمت زدن کسی را، بخیل خواندن کسی را
غلبه کردن و خاموش گردانیدن، ساکت کردن، بی عقلی و حماقت