جدول جو
جدول جو

معنی تبارز - جستجوی لغت در جدول جو

تبارز
با یکدیگر بیرون شدن بجنگ، بر روی یکدیگر برون شدن به جنگ
تصویری از تبارز
تصویر تبارز
فرهنگ لغت هوشیار
تبارز
مبارزه کردن، نبرد کردن
تصویری از تبارز
تصویر تبارز
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تبارزه
تصویر تبارزه
تبریزیان مردم تبریز جمع تبریزی مردمان شهر تبریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
جنگاور، چالشگر، رزمنده، ستیزنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تباری
تصویر تباری
با هم معاوضه، تعارض
فرهنگ لغت هوشیار
فال نیک گرفتن بچیزی نام سوره قرآن به نام ملک و بمعنی پاک و منزه نام سوره قرآن بنام ملک و بمعنی پاک و منزه فرخنده فرهمند، پاک و بزرگ پاک گشتن، فرخندگی فال نیک گرفتن بچیزی، بلند شدن، با برکت شدن، خجسته گردیدن مبارک شدن، (فعل) بزرگ و پاینده و با نیکی بسیار است خدای بزرگ شد و پاک شد الله تعالی. یا تبارک الله. پاک و منزه است خدای، درمورد تحسین و تعجب بکار رود: (تبارک الله از آن آب سیر آتش فعل که بارکاب تو خاک است و با عنایت هواست) یا تبارک و تعالی. پاک و منزه است خدای و والا (برتر) است (. . تاشبانگاه اندر حفظ و پناه ایزد تبارک و تعالی باشد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبارک
تصویر تبارک
خجسته، نام دیگر سورۀ ملک، برای مثال آن بر سر گورها تبارک خواندی / واین بر در خانه ها تبوراک زدی (رودکی۱ - ۱۲۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
آنکه برای جنگ با کسی به میدان آید، جنگاور، جنگجو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
آنکه با کسی بجنگ و نبرد پردازد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبارک
تصویر تبارک
((تَ رَ))
فال نیک گرفتن به چیزی، بابرکت شدن، خجسته گردیدن، الله پاک و منزه است خداوند (برای بیان تحسین یا تعجب شدید نسبت به کسی یا چیزی گفته می شود)، و تعالی بزرگ و بلندمرتبه است خداوند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
((مُ رِ))
رزمنده، جنگجو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبارز
تصویر مبارز
Embattled, Militant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
em batalha, militante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
in einen Kampf verwickelt, militant
دیکشنری فارسی به آلمانی
w walce, bojowy, bojownik
دیکشنری فارسی به لهستانی
в бою , воинственный , боевик
دیکشنری فارسی به روسی
в бою , бойовий , бойовик
دیکشنری فارسی به اوکراینی
in gevecht, militant
دیکشنری فارسی به هلندی
in battaglia, militante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
संघर्षशील , योद्धा , क्रांतिकारी
دیکشنری فارسی به هندی
전투 중인 , 전투적인
دیکشنری فارسی به کره ای
בקרב , לוחם
دیکشنری فارسی به عبری
处于困境的 , 好斗的 , 激进分子
دیکشنری فارسی به چینی
戦っている , 戦闘的な , 戦闘的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
katika vita, mpiganaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
สู้รบ , นักรบ , นักรบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
যুদ্ধরত , যোদ্ধা , যোদ্ধা
دیکشنری فارسی به بنگالی
مجاهدٌ , محاربٌ
دیکشنری فارسی به عربی
لڑائی میں , جنگجو , جنگجو
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بارز
تصویر بارز
پدیدار، آشکار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبار
تصویر تبار
آل، نسب
فرهنگ واژه فارسی سره