جدول جو
جدول جو

معنی تب - جستجوی لغت در جدول جو

تب
هلاک شدن و زیانکارشدن
تصویری از تب
تصویر تب
فرهنگ لغت هوشیار
تب
حالت زیاد شدن حرارت بدن که گاهی با برخی تغییرات موضعی و امراض دیگر همراه است
تب آوردن: مبتلا شدن به تب
تب خرگوشی: در پزشکی تولارمی
تب دق: در پزشکی سلّ
تب راجعه: در پزشکی بیماری عفونی ناشی از باکتری (اسپیروکت ابرمایر) که به بوسیلۀ شپش یا کنه از شخص مریض به شخص سالم سرایت می کند و باعث تب و لرز درد مفاصل خستگی و درد عضلات پا کمر و سینه حالت تهوع بزرگ شدن طحال نفخ شکم زرد شدن چشم و پوست بدن به شکل یرقان و خون آمدن از بینی می شود
تب زرد: در پزشکی بیماری عفونی ناشی از نوعی ویروس که در اثر گزیدن پشۀ مخصوص سرایت می کند و با یرقان و استفراغ های شدید همراه است
تب لازم: در پزشکی سلّ
تب مالت: در پزشکی بیماری واگیردار که به واسطۀ میکروب مخصوصی به انسان و بعضی حیوانات مانند گاو گوسفند و خوک عارض می شود و گاه از حیوانات مریض یا به واسطۀ خوراکی ها و نوشیدنی های آلوده به انسان سرایت می کند و با تب های مکرر به فاصله های منظم ضعف کم خونی و افسردگی روحی همراه است بروسلوز
تب نفاسی: در پزشکی التهاب دستگاه تناسلی زن در اثر عفونت ناشی از زایمان که به واسطۀ ناپاکی و آلوده بودن لوازم و مسامحه در نظافت و پاکیزگی عارض می شود
تب نوبه: در پزشکی تب و لرزهای شدید و متناوب که در برخی بیماری های حاد عفونی مانند مالاریا دیده می شود
تب و تاب: کنایه از هیجان
تب یونجه ای: در پزشکی التهاب آلرژیک بینی که توام با آب ریزش از چشم و بینی است و در اثر گردۀ بعضی گیاه ها آب ریزش از چشم و بینی افزایش می یابد
تصویری از تب
تصویر تب
فرهنگ فارسی عمید
تب
((تَ))
بالا بودن دمای بدن در اثر بیماری، مجازاً هیجان، شور و حال
تصویری از تب
تصویر تب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تبسم
تصویر تبسم
(دخترانه)
خنده بدون صدا، لبخند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تباک
تصویر تباک
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی و فرمانروای جهرم در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تبلیغی
تصویر تبلیغی
آوازه گرانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبلیغاتی
تصویر تبلیغاتی
آوازه گرانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبلیغات
تصویر تبلیغات
آوازه گری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبلیغ کننده
تصویر تبلیغ کننده
آوازه گر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبلیغ کردن
تصویر تبلیغ کردن
آگهی دادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبلیغ
تصویر تبلیغ
نمایاندن آگهی، آوازه گری، پیام رسانی، آگهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبعید
تصویر تبعید
بیرون کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبعیت کردن
تصویر تبعیت کردن
پیروی کردن، فرمان بردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبعیت
تصویر تبعیت
پیروی، فرمانبری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبعه ایران
تصویر تبعه ایران
شهروند ایران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبعات
تصویر تبعات
پیامدها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبصره
تصویر تبصره
زیربند، نیم بند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبسم
تصویر تبسم
لبخند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبریک
تصویر تبریک
شادباش، شاباش، خجسته، فرخنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبریزی الاصل
تصویر تبریزی الاصل
تبریزی تبار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبدیل
تصویر تبدیل
دگرگونی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبحر
تصویر تبحر
چیرگی، زبردستی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبانی
تصویر تبانی
ساخت و پاخت، سازش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبادل نظر
تصویر تبادل نظر
گفتگو، گفتمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبادل آرا
تصویر تبادل آرا
سگالش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبادل
تصویر تبادل
داد و ستد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبهکاری
تصویر تبهکاری
جنایت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبهکار
تصویر تبهکار
جنایتکار، خلاف کار، جانی، مجرم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبولرز
تصویر تبولرز
آنفولانزا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تباهی
تصویر تباهی
ضایعه، فساد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تباه کردن
تصویر تباه کردن
اتلاف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تباه شدن
تصویر تباه شدن
حیف شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تباه
تصویر تباه
باطل، فاسد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبارمندی
تصویر تبارمندی
اصالت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تبارمند
تصویر تبارمند
با اصل و نسب، اصیل
فرهنگ واژه فارسی سره