جدول جو
جدول جو

معنی تاپاک - جستجوی لغت در جدول جو

تاپاک
تب، تپش، اضطراب، بی قراری، تپاک، تاباک
تصویری از تاپاک
تصویر تاپاک
فرهنگ فارسی عمید
تاپاک
تپیدن و اضطراب و بیقراری
تصویری از تاپاک
تصویر تاپاک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تاپیک
تصویر تاپیک
(دخترانه)
درخشان، تابنده، نورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تاپال
تصویر تاپال
تنۀ درخت، جذع، نون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
پلید، پلشت، چرکین، کنایه از بدکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاباک
تصویر تاباک
تب، تپش، اضطراب، بی قراری، تپاک، تاپاک
فرهنگ فارسی عمید
پلید، چرکین، آلوده و پلید و ملوث چرکین: بادل پاک مراجامه ناپاک رواست بدمران را که دل وجامه پلیدست وپلشت. (کسائی)، آلوده ملوث، حرام مقابل حلال: (اتراک ناپاک که نه پاک دانند و نه ناپاک، {بدکاره بدکردار بدجنس: سرمایه آن زضحاک بود مران اژدها دوش ناپاک بود، نجس مقابل طاهر، کافرمنافق: (علما بر مراد ظالمان و فاسقان سخن گویند و حرام خوار و بی پرهیز شوند و بیشتر خلق ناپاک شوند، {ناصاف کثیف غیر شفاف: چنبره دید جهان ادراک تست پرده پاکان حس ناپاک تست. (مولوی)، غدار گربز محتال (حرامزاده) : خداوندارتند و ناپاک بود بده کهبد و خویش ضحاک بود، کسی که درحال جنابت است جنب. یازن ناپاک. حایض دشتان: (بعد از روزگار و بسودن مشرکان و زنان ناپاک سیاه گشت (حجره الاسود)، زشت بد ناپسند: بگفت آن سخنهای ناپاک تلخ که آمد سپهبد سیاوش ببلخ. (شا)، غیرخالص (فلز) مغشوش، شهوی زناکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاپال
تصویر تاپال
سرگین گاو را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاباک
تصویر تاباک
تپیدن و اضطراب و بیقراری و تب داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاپال
تصویر تاپال
سرگین گاو، تپاله، تنه درخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاباک
تصویر تاباک
تپیدن و اضطراب و بی قراری، تب داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
چرکین، آلوده، حرام، بدکاره، بدکردار، نجس، کافر، غدار، کسی که در حال جنایت است، زشت، بد، غیرخالص، مغشوش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
کثیف، خبیث
فرهنگ واژه فارسی سره
نجسٌ , بشكلٍ فاسدٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ناپاک
تصویر ناپاک
Impure, Seedily, Unclean
دیکشنری فارسی به انگلیسی
impur, de manière sordide, sale
دیکشنری فارسی به فرانسوی
不纯净的 , 可疑地 , 脏的
دیکشنری فارسی به چینی
ปนเปื้อน , อย่างสกปรก , สกปรก
دیکشنری فارسی به تایلندی
不純粋な , 下品に , 汚い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
טמא , בצורה מזוהמת , מלוכלך
دیکشنری فارسی به عبری
tidak murni, dengan kotor, kotor
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
불순한 , 지저분하게 , 더러운
دیکشنری فارسی به کره ای
нечистый , грязно
دیکشنری فارسی به روسی
অপবিত্র , অপবিত্রভাবে , অশুদ্ধ
دیکشنری فارسی به بنگالی
अशुद्ध , गंदे तरीके से , गंदा
دیکشنری فارسی به هندی
impuro, in modo sordido, sporco
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
unrein, schäbig, schmutzig
دیکشنری فارسی به آلمانی
onrein, onzedelijk, vuil
دیکشنری فارسی به هلندی
нечистий , брудно , брудний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
nieczysty, brudno, brudny
دیکشنری فارسی به لهستانی
impuro, de manera sórdida, sucio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
impuro, de forma sórdida, sujo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ناپاک , غلیظ طریقے سے
دیکشنری فارسی به اردو