بنا نهادن سازمان، اداره، حکومت، مکتب، نظریه و غیره، استوار کردن، بنیاد کردن، پی افکندن، پایه گذاری، در علوم ادبی در قافیه، الفی که میان آن و حرف روی یک حرف متحرک باشد، مثل الف موجود در کلمات «جاهل» و «حامل». رعایت این حرف در قافیه واجب نیست و کلمۀ جاهل یا حامل را با دل می توان قافیه کرد، مقابل تاکید، در علوم ادبی در معانی، آوردن کلمه ای که غیر از معنی کلمۀ اول افادۀ معنی تازه ای می کند
بنا نهادن سازمان، اداره، حکومت، مکتب، نظریه و غیره، استوار کردن، بنیاد کردن، پی افکندن، پایه گذاری، در علوم ادبی در قافیه، الفی که میان آن و حرف رَوی یک حرف متحرک باشد، مثل الف موجود در کلمات «جاهل» و «حامل». رعایت این حرف در قافیه واجب نیست و کلمۀ جاهل یا حامل را با دل می توان قافیه کرد، مقابلِ تاکید، در علوم ادبی در معانی، آوردن کلمه ای که غیر از معنی کلمۀ اول افادۀ معنی تازه ای می کند
قلعه ای در مرزهای بلاد روم است که سیف الدوله در آنجا غزا کرد، ابوالعباس صفری گوید: فما عصمت تاکیس طالب عصمه و لاطمرت مطموه شخص هارب، (معجم البلدان چ بیروت ج 2 جزء 5 ص 7)
قلعه ای در مرزهای بلاد روم است که سیف الدوله در آنجا غزا کرد، ابوالعباس صفری گوید: فما عصمت تاکیس ُ طالب عصمه و لاطمرت مطموه شخص هارب، (معجم البلدان چ بیروت ج 2 جزء 5 ص 7)
روسپی معروف یونانی که اسکندر را به آتش زدن تخت جمشید (پرس پلیس) تشویق کرد، دیودور گوید: اسکندر جشن فتوحات خود را گرفته قربانیها برای خدایان کرد و ضیافتهای درخشان داد، زنان بدعمل در این جشن حضور داشتند و بلهو و لعب مشغول بودند، در این وقت، که همه سر گرم می گساری بودند و صدای عربده های مستی در اطراف پیچیده بوده یکی از زنان مزبور، که تائیس نام داشت و در آتیک تولد یافته بود، گفت یکی از مهمترین کارهای اسکندر در آسیا که باعث فخر ونام نیکش خواهد بود این است، که با من و رفقایم براه افتاده قصر را آتش زند و در یک لحظه بدست زنان این آثار نامی و معروف پارسیها را نیست و نابود کند، این سخن در مغز جوانان، که به اداره کردن خود قادر نبودند، اثر غریبی کرد یکی از آنها فریاد زد، من پیش آهنگ این کار خواهم شد، مشعل ها را باید روشن کرد و از توهینی که بمعابد یونان شده، انتقام کشید دیگران دست زده فریاد برآوردند که فقط اسکندر لایق این کار پر افتخار است اسکندر برخاست و روانه شد و تمام مدعوین ازطالار قصر خارج گشته به ’باکوس’ (خداوند شراب به عقیده یونانیها) وعده کردند که بشکرانۀ ظفریابی رقصی برای او بکنند، پس از آن فوراً مشعل های زیاد حاضر کردند و اسکندر مشعلی بدست گرفته در سر این جماعت مست، که هادیش تائیس بوده قرارگرفت، حرکت دسته با آوازهای زنان بدعمل و نغمات نی شروع شد اول پادشاه و بعد از او تائیس مشعلهائی در قصر انداختند و دیگران از آنها پیروی کردند و چیزی نگذشت که تمام قصر یک پارچه آتش شد، در اینجا ’دیو دور’ گوید خیلی غریب است ! توهینی که خشایارشا بشهر آتن کرد، و ارگ آنرا آتش زد، انتقامش را پس از سالهای متمادی زنی، که نیز آتنی بوده کشید، (ایران باستان ج 2 صص 1423- 1424)، پلوتارک مورخ یونانی تائیس را معشوقۀ بطلمیوس معروف مؤسس سلسلۀ بطالسۀ مصر میداند
روسپی معروف یونانی که اسکندر را به آتش زدن تخت جمشید (پرس پلیس) تشویق کرد، دیودور گوید: اسکندر جشن فتوحات خود را گرفته قربانیها برای خدایان کرد و ضیافتهای درخشان داد، زنان بدعمل در این جشن حضور داشتند و بلهو و لعب مشغول بودند، در این وقت، که همه سر گرم می گساری بودند و صدای عربده های مستی در اطراف پیچیده بوده یکی از زنان مزبور، که تائیس نام داشت و در آتیک تولد یافته بود، گفت یکی از مهمترین کارهای اسکندر در آسیا که باعث فخر ونام نیکش خواهد بود این است، که با من و رفقایم براه افتاده قصر را آتش زند و در یک لحظه بدست زنان این آثار نامی و معروف پارسیها را نیست و نابود کند، این سخن در مغز جوانان، که به اداره کردن خود قادر نبودند، اثر غریبی کرد یکی از آنها فریاد زد، من پیش آهنگ این کار خواهم شد، مشعل ها را باید روشن کرد و از توهینی که بمعابد یونان شده، انتقام کشید دیگران دست زده فریاد برآوردند که فقط اسکندر لایق این کار پر افتخار است اسکندر برخاست و روانه شد و تمام مدعوین ازطالار قصر خارج گشته به ’باکوس’ (خداوند شراب به عقیده یونانیها) وعده کردند که بشکرانۀ ظفریابی رقصی برای او بکنند، پس از آن فوراً مشعل های زیاد حاضر کردند و اسکندر مشعلی بدست گرفته در سر این جماعت مست، که هادیش تائیس بوده قرارگرفت، حرکت دسته با آوازهای زنان بدعمل و نغمات نی شروع شد اول پادشاه و بعد از او تائیس مشعلهائی در قصر انداختند و دیگران از آنها پیروی کردند و چیزی نگذشت که تمام قصر یک پارچه آتش شد، در اینجا ’دیو دور’ گوید خیلی غریب است ! توهینی که خشایارشا بشهر آتن کرد، و ارگ آنرا آتش زد، انتقامش را پس از سالهای متمادی زنی، که نیز آتنی بوده کشید، (ایران باستان ج 2 صص 1423- 1424)، پلوتارک مورخ یونانی تائیس را معشوقۀ بطلمیوس معروف مؤسس سلسلۀ بطالسۀ مصر میداند
بنیاد نهادن، بنا افکندن، بنیاد نهادن آن، تاسیس خانه آرش افزایی آن است که با افزودن واژه آرش نیز بیفزاید نه آن که واژه پسین باز گوینده آرش واژه پیشین باشد، بنیاد گذاری بنیاد نهادن بنیاد گذاردن پی افکندن بنا کردن، بنیاد گذاری، موسسه، جمع تاسیسات، آوردن کلمه ای که افاده معنیی تازه کند غیر از معنی اول مقابل تاکید. یا حرف تاسیس. (قافیه) الف است که میان آن و میان حرف (روی) یک حرف متحرک باشد مانند اینکه آهن و سترون یا حاصل و مقبل را قافیه کنند
بنیاد نهادن، بنا افکندن، بنیاد نهادن آن، تاسیس خانه آرش افزایی آن است که با افزودن واژه آرش نیز بیفزاید نه آن که واژه پسین باز گوینده آرش واژه پیشین باشد، بنیاد گذاری بنیاد نهادن بنیاد گذاردن پی افکندن بنا کردن، بنیاد گذاری، موسسه، جمع تاسیسات، آوردن کلمه ای که افاده معنیی تازه کند غیر از معنی اول مقابل تاکید. یا حرف تاسیس. (قافیه) الف است که میان آن و میان حرف (روی) یک حرف متحرک باشد مانند اینکه آهن و سترون یا حاصل و مقبل را قافیه کنند