جدول جو
جدول جو

معنی تأدیبات - جستجوی لغت در جدول جو

تأدیبات
(تَءْ)
جمع واژۀ تأدیب. رجوع به تأدیب شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَءْ)
جمع واژۀ تأیید. رجوع به تأیید شود
لغت نامه دهخدا
(تَءْ)
جمع واژۀ تأویل. تأویل ها. رجوع به تأویل شود
لغت نامه دهخدا
(تَءْ)
جمع واژۀ تأمین. رجوع به تأمین شود، نام اداره ای است در نظمیه که بتوسط اشخاص مخفی تقصیرات قانونی را کشف میکند... این لفظ در فارسی تازه پیداشده. (فرهنگ نظام). فرهنگستان ایران ’آگاهی’ را بجای این کلمه برگزیده است و مأمور تأمینات را کارآگاه می گویند. رجوع شود به واژه های نو که تا پایان سال 1319 هجری شمسی در فرهنگستان ایران پذیرفته شده است
لغت نامه دهخدا
(تَءْ)
جمع واژۀ تألیف. رجوع به تألیف و رجوع به مجمعالادوار هدایت (در علم موسیقی) بخش سوم ص 113 شود
لغت نامه دهخدا
(تَءْ)
جمع واژۀ تأکید. رجوع به تأکید شود
لغت نامه دهخدا
(تَءْ)
جمع واژۀ تأسیس رجوع به تأسیس شود. در تداول فارسی امروز، بنگاه ها و ساختمانها و مانند اینها. و رجوع به تأسیس شود، تأسیسات قمر، در نزد منجمان بر مراکز بحران اطلاق شود و عبارت است از رسیدن قمر بدرجات معین از فلک البروج. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون ذیل تأسیس و مرکز شود
لغت نامه دهخدا
(نَ ظَ نِ / نَ دَ)
از روی ادب، یعنی نگاهداشت حد
لغت نامه دهخدا
(اِ طِ)
ادب آموختن کسی را. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (ناظم الاطباء). ادب کردن. (تاج العروس) (زوزنی). ادب دادن. (آنندراج). آموختن طریقۀ نیک. (ناظم الاطباء). تربیت نمودن. (فرهنگ نظام) : بوسهل بروزگار گذشته تنگحال بود و خدمت و تأدیب فرزندان خواجه کردی. (تاریخ بیهقی) ، عتاب و تنبیه و سیاست کردن. (از ناظم الاطباء) ، بازخواست کردن کسی بر کاری بد برای خواندن وی به حقیقت تربیت. (از اقرب الموارد). عقوبت. مجازات: اگر از کسی گناهی و تقصیری آمدی بزودی تأدیب نفرمودندی از جهت حق خدمت، اما او را بزندان فرستادندی. (نوروزنامه). همه را بعذبات عذاب تأدیب کرد. (ترجمه تاریخ یمینی).
عنایت بر من اولیتر که تأدیب جفا دیدم
گل افشان بر سر من کن که خارم در قدم کردی.
سعدی.
، در اصطلاح فقه، شخص نابالغی را زدن: درصورتی که مرتکب جرم غیربالغ باشد، بر حاکم است که او را تأدیب کند.
- تأدیب احداث، تربیت جوانان
لغت نامه دهخدا
تصویری از تادیبات
تصویر تادیبات
جمع تادیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تادبات
تصویر تادبات
جمع تادب
فرهنگ لغت هوشیار