ده را یازده کردن: احد العشر تأحیداً، ده را یازده کرد، دو را یک کردن: احد الاثنین، دو را یک کرد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یکی کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). توحید. (زوزنی)
ده را یازده کردن: احد العشر تأحیداً، ده را یازده کرد، دو را یک کردن: احد الاثنین، دو را یک کرد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). یکی کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). توحید. (زوزنی)
یگانه شدن یگانستن تاخر پس افتادن باز پس آمدن دنبال افتادن پس ماندن عقب ماندگی مقابل تقدم، پس افتادگی عقب افتادگی، جمع تاخرات. یا تقدم و تاخر. پس و پیش بودن پیشی و پسی
یگانه شدن یگانستن تاخر پس افتادن باز پس آمدن دنبال افتادن پس ماندن عقب ماندگی مقابل تقدم، پس افتادگی عقب افتادگی، جمع تاخرات. یا تقدم و تاخر. پس و پیش بودن پیشی و پسی