جدول جو
جدول جو

معنی تاواتا - جستجوی لغت در جدول جو

تاواتا
قدرت، توانایی، برای مثال هرکه او را هست معنی کمترک / بیش بینم لاف تاواتای او (کمال الدین اسماعیل - رشیدی - تاوتا)، تاب وطاقت
تصویری از تاواتا
تصویر تاواتا
فرهنگ فارسی عمید
تاواتا
مخفف تاواتاو است، شعوری در لسان العجم ج 1 ورق 270 و ناظم الاطباء و صاحب آنندراج این کلمه را به تصحیف ’تاوانا’ آورده و بمعنی قدرت و قوت و توانایی گرفته اند و بیت ذیل از کمال اسماعیل را هم شاهد آورده اند:
هرکه او را هست معنی کمترک
بیش بینم لاف تاوانای او،
و صاحب آنندراج افزاید: و ظن من این است که ’لاف دانایی او’ گفته باشد، چه قوت با معنی مناسبت ندارد، در مآخذ دیگر کلمه مورد بحث در همین بیت ’تاواتای او’ (به اضافت) آمده، و همین صحیح مینماید، رجوع به تاواتاو و تاوانا شود
لغت نامه دهخدا
تاواتا
(سم) قدرت قوت توانایی
تصویری از تاواتا
تصویر تاواتا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اوستا
تصویر اوستا
(پسرانه)
نام کتاب آسمانی زردشت، نام کتاب مقدس زرتشتیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توانا
تصویر توانا
(پسرانه)
نیرومند، پرقدرت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تامارا
تصویر تامارا
(دخترانه)
کاملا جستجو کن، کاملترین، نام حاکم گرجستان و دختر گیورکی سوم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تابیتا
تصویر تابیتا
(دخترانه)
آهو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تاوانه
تصویر تاوانه
تاب خانه، خانه ای که در زمستان با بخاری گرم شود، گرم خانه، خانۀ زمستانی، تاوخانه
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ)
تابخانه را گویند که گرمخانه باشد. (برهان). تابخانه. (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ نظام) (لسان العجم شعوری ج 1 ورق 291) (ناظم الاطباء). مخفف تابخانه است یعنی گرمخانه. (آنندراج) (انجمن آرا). لفظ مذکور مخفف تاوخانه است یا مرکب از لفظ تاو (تاب) و ’آنه’ بمعنی قابل. (فرهنگ نظام) ، خانه تابستانی راگویند. (فرهنگ اوبهی). گرمخانه، خانه ایست که در پشت اطاقها سازند. این خانه چون از جریان هوا برکنار است، در زمستان گرم و در تابستان خنک است:
فلان تاوانه کورا در گشاده ست
سر دیوار او بر در نهاده ست.
(ویس و رامین)
لغت نامه دهخدا
شهری است به پرتقال که چندان با اقیانوس اطلس فاصله ندارد، ماهی ’تون’ در آنجا صید شود و 11000 تن سکنه دارد، میوه و شراب سفید آن معروف است
لغت نامه دهخدا
شهر و بندری است بر ساحل شرقی ماداگاسکار و 60000 تن سکنه دارد، قاموس الاعلام ترکی در ذیل کلمه ’تاماتاوه’ آرد: ... مسکن قوم ’بتانیمن’ است ... و مرکز تجارت با مردم همجوار است و فرانسویها بسال 1829 و 1845 میلادی به این قصبه استیلا یافته و قلعۀ آن را ویران ساختند
لغت نامه دهخدا
کسی است که آزمایش های وی در مورد کرم ابریشم مشهور است، رجوع بکتاب وراثت عزیزاﷲ خبیری ص 110 و 162 شود
لغت نامه دهخدا
(گِرْ یَ / یِ فُ خوَرْ / خُرْ دَ)
مقاومت کردن:
عدوی تو تنست ای دل حذر کن
نتاوی با کس ار با او نتاوستی.
ناصرخسرو (دیوان ص 473)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بخش اشنویه شهرستان ارومیه، دارای 215 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آن غلات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
بموجب اساطیر هند نام حاکم سراندیب است که وقتی ’راما’ی هندی (قهرمان منظومۀ رامایانا) به سراندیب مسافرت کرد، راوانا زن او ’سیتا’ را از دستش گرفت و راما برای رهایی زن خویش با فرمانروای میمونها ’سون’ همدست شد و راوانا را کشت و زن خود را نجات داد، و رجوع به ماده ’راما’ درهمین لغت نامه و قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود
لغت نامه دهخدا
دولتی بود از نژاد سیاه پوستان افریقا، واقع در نوبی (در جنوب مصر)، دولت ناپاتا با دولت هخامنشی معاصر بود و در تمدن هخامنشیان جزئی سهمی داشت، رجوع به ایران باستان ج 1 ص 40 شود
لغت نامه دهخدا
قصبۀ اروپائی استانبول
لغت نامه دهخدا
(تارْ را)
یکی از شهرهای اسپانیا در ’کتلونیه’، در ایالت ’برشلونه’ (بارسلون) ، 31000 تن سکنه دارد و دارای کار خانه ماهوت بافی و کارگاههای تهیۀ نخ های پشمی برای بافتن پارچه های پشمی و ماهوت است. در حلل السندسیه ج 2 ص 278 ذکری از این شهر شده است.
لغت نامه دهخدا
پایتخت جمهوری کوبا و مهمترین شهر تجارتی آن کشور است که در ساحل شمالی از قسمت غربی جزیره کوبابین 9، 23 و 22 و 82 طول غربی واقع شده، جمعیت آن بر طبق آمار سال 1951 میلادی 800000 تن بوده است این شهر از بنادر مهم و پر داد و ستد تجارتی بشمار میرودو هر سال مقدار فراوانی تنباکو و قند و قهوه از آنجا صادر میشود، هاوانا دارای ابنیه و عمارات زیبا و نو و تفرجگاهها و باغهای عمومی و مناظر دلکش است و یک دانشگاه و چندین مدرسه صنعتی و رصدخانه و پرورشگاههای متعدد و مؤسسات گوناگون خیریه در آن وجود دارد، هاوانا در سال 1514 میلادی بتوسط مرد دریانوردی به نام دیگوولاسکز کشف شده است، (از دایرهالمعارف بریتانیکا) (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
یاهاتا، شهری در ژاپن دارای 332200 تن سکنه که یکی از مراکز صنعتی است، (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
مصحف تاواتا، رجوع به تاواتا و تاواتاو شود
لغت نامه دهخدا
قدرت و قوت و توانایی، (برهان) (فرهنگ رشیدی) (فرهنگ جهانگیری) (ناظم الاطباء)، محمد معین در حاشیۀ برهان آرد: از ’تاو’ + ’ا’ (واسطه) + ’تاو’ = تاواتا، رجوع به تاواتا شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
جمع واژۀ اتاوه: حق انعام آن دولت فراموش کرد و در انفاذ وظایف حمول و اتاوات به حضرت بخارا تقاعد و ابطا نمود. (ترجمه تاریخ یمینی). در اکتساب خیرات و احتساب مبرات و رعایت رعیت و طرح اتاوات... بر عمیدالجیوش بیفزود. (ترجمه تاریخ یمینی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاوا تاو
تصویر تاوا تاو
قدرت قوت توانایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاوانه
تصویر تاوانه
تاب خانه گرم خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاوستن
تصویر تاوستن
مقاومت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاواتاو
تصویر تاواتاو
توانائی و قدرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاوستن
تصویر تاوستن
((وِ تَ))
توانستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاواتاو
تصویر تاواتاو
قدرت، توانایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تواتر
تصویر تواتر
بسامد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توانا
تصویر توانا
قادر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تاوان
تصویر تاوان
جریمه، غرامت
فرهنگ واژه فارسی سره
تاکنون
فرهنگ گویش مازندرانی
تابستان
فرهنگ گویش مازندرانی
تف انداختن، تف
دیکشنری اردو به فارسی