- تانی
- درنگ کردن، انتظار نمودن درنگ دیر کاری آهستگی سستی سستکاری گیاخن درنگ کردن ایست کردن آهسته کردن، سستی کردن تاخیر کردن، آهستگی درنگ، تاخیر
معنی تانی - جستجوی لغت در جدول جو
- تانی
- درنگ کردن، به آهستگی و آرامی کاری کردن، آهستگی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سستی کردن، درنگی نمودن
در شگفت آوردن
واداشتن، گیاهجویی، کناره چیزی را تیز کردن، به ننگ برانگیختن
انس دادن خو گرداندن خوگر کردن، دیدن چیزی به چشم خوردن خوگر کردن دمساز کردن انس دادن
مونث کردن مادگی، مادینه سازی گروهی از واژگان تازی را باافزودن} ه {به پایان از نرینگی (تذکیر) به مادینگی (تانیث) دگر می کنند و این روش در پارسی پذیرفته نیست علامت مادگی بکلمه ملحق کردن مونث گردانیدن مقابل تذکیر، مادینه خواندن مونث خواندن، مادگی مقابل تذکیر نری، ماده مونث
سر زنش، فرنود چیرگی چیره شدن در فرنود و گواه آوری، راندن خواهنده (سائل)
مؤنث بودن
ساخت و پاخت، سازش
بر پا کننده ساختمان، بنا کننده، سازنده، موسس و پایه گذار
دوم، دوتا کننده
خمیده شدن
چشم دوزی چشم ناگیری
فرودش پستیدن، نزدیک شدن -1 نزدیک آمدن، پایین آمدن پست شدن، نزدیکی، پستی، جمع تدنیات. پست شدن
بهم نزدیک شدن
گمان بردن
برگشتن، دگر شدن، نرمکاری، افسون کردن
رنجیدن، رنجاندن
نیست گرداندن یکدیگر هم نابودی، یکدیگر را نابود کردن هم را نیست کردن، با هم نیست شدن
سراییدن، سرود گفتن
بی نیازی از هم
بر نام یابی (برنام لقب کنیه)
آرزو کردن
مانده و سست گردیدن
بهم تهنیت گفتن
مبارکباد دادن کسی را
دزد و عیارو راهزن
پیرو، تابع
ترکی کلاه
یکدیگر را به صبر فرمودن پیروی رویکرد، شکیبایی پیروی کردن اقتدا کردن، شکیب ورزیدن شکیبایی کردن، پیروی اقتدا، شکیبایی
باغبان
آمادن آماده کردن، نرمیدن نرمی کردن نرم شدن منسوب به تات، یکی از لهجه های ایرانی. آماده شدن حاصل گشتن کار دست دادن فراهم آمدن، رفق و نرمی کردن