جدول جو
جدول جو

معنی تانسیلو - جستجوی لغت در جدول جو

تانسیلو
(ل لُ)
شاعر ایتالیائی بسال 1510 میلادی در ’ونوزا’ متولد شد و در 1568 میلادی در ’تانو’ درگذشت. در سال 1535 وابستۀ دربار ناپل گشت و جزو ملازمان نایب السلطنۀ آنجا ’دون پدرو’ درآمد. آنگاه در سفرهای متعدد ملازم پسر نایب السلطنه ’دون گارسیا’ شد. شاعری صمیمی و احساساتی بود و گاه گاه اشعار پرشوری میسرود. ’انگورچین ’ او که بسال 1532 پایان یافته بود، بوسیلۀ ’گرن وی’ بسال 1752 و باز بوسیلۀ ’مرسیه’ بسال 1798 تحت عنوان ’باغ عشق’ یا ’انگورچین’ بفرانسه ترجمه شد. آثار دیگر این شاعر عبارتند از: 1- قطعات. 2- قوافی. 3- دو شعر آموزنده: بنام ’حوزه’ و ’دایه’ که در آن مادران را به شیر دادن اطفال خود تشویق و تحریض کرد. و در این امر بر (روسو) مقدم است. 4- منظومۀ مذهبی: بنام ’اشکهای سن پیر’ بسال 1602 میلادی تمام آثار او بسال 1738 میلادی در ونیز انتشار یافت
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
توانایی انجام کار، کنایه از توانایی بالقوه برای رشد، توسعه و پیشرفت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انجیلو
تصویر انجیلو
از درختان جنگلی که در جنگل های مرطوب می روید و بلندیش به چهار متر می رسد، برگ هایش تلخ و قابض است، برگ و پوست آن به سبب قابض بودن به شکل مرهم یا شیاف در بواسیر به کار می رود
دمیر آغاجی، انجیلی، آسوندار، انچیلو، توئی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انچیلو
تصویر انچیلو
از درختان جنگلی که در جنگل های مرطوب می روید و بلندیش به چهار متر می رسد، برگ هایش تلخ و قابض است، برگ و پوست آن به سبب قابض بودن به شکل مرهم یا شیاف در بواسیر به کار می رود
دمیر آغاجی، انجیلی، آسوندار، انجیلو، توئی
فرهنگ فارسی عمید
تاکسیل، پایتخت کشوری قدیمی بشمال هند که فرمانروای آن بهمین نام ’تاکسیل’ معروف گشت و اکنون این شهر را اتوک نامند، قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه تاقسیله آرد: نظر بتواریخ قدیمه نام شهری بود بر ساحل سند و تاقسیل پادشاه قدیم این خطه آن را پایتخت خود قرار داده بود، رجوع بتاریخ ایران باستان ج 2 ص 1783 و 1854 و تاکسیل شود
لغت نامه دهخدا
لقب پیشوایان ترکان جنوبی بود که بعداً به خاقان تبدیل گشت، رجوع به احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی ج 1 ص 181 شود
لغت نامه دهخدا
راجۀ هندو که با اسکندر کبیر متحد شد و او را در فتح هند حمایت کرد، وی فرمانروای کشور بزرگی بین هند و هیمالیا بود، ابتدا سعی کرد که با یونانیان مقاومت کند ولی چون مغلوب گشت، روش خود را تغییر داد و با اسکندر همدست گردید تا بدین وسیله بر وسعت کشور خود بیفزاید، اکنون گمان کنند که تاکسیل نام این فرمانروا نبوده بلکه نام پایتخت کشور وی بود که امروزه اتوک نامیده میشود، (رجوع به مادۀ بعد و تاکسیلا شود)، قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ’تاقسیل’آرد: نام یکی از سلاطین قدیمۀ خطۀ سند واقع در شمال غربی هندوستان است، اسکندر کبیر این پادشاه را مغلوب و کشور وی را ضبط نمود اما بشخص وی بی حرمتی نکرد، رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1784، 1780، 1791، 1853، 1863، و ج 3 ص 1967، 1968، 1993 و 2057 شود
لغت نامه دهخدا
(لُ)
مجسمه ساز نابغۀ قرن 18 است. وی در اصل اهل طلبان بوده و در مرسیه متولد شده بود وی در مجسمه سازی خود شیوه ای خاص داشت و از دیگران پیروی نمیکرد. (از الحلل السندسیه ج 1 ص 311)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
تیز کردن سر چیزی. (تاج المصادر بیهقی) (از آنندراج). تیز کردن هر چیزی. (منتهی الارب) (از قطر المحیط). تأسیل سلاح، تیز کردن آن و قرار دادن آن مانند اسل (نیزه). (از اقرب الموارد) ، تأسیل باران، رسیدن تری و نمی آن اسلۀ دست را. (از منتهی الارب) (از قطر المحیط) (از ناظم الاطباء) ، دراز کردن چیزی. (از قطر المحیط) ، تأسی-ل ثم-ام، ص-ارت خوص-ه کالاس-ل. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نان سیلو
تصویر نان سیلو
نان بدمزه ای که در جنگ جهانی دوم در تهران پخت می شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انچیلو
تصویر انچیلو
انجیلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
عامل بلقوه، ولتاژ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
((پُ یِ))
ظرفیت انجام کار، توانایی برای کار، کاری که میدان گرانسی یا میدان الکتروستاتیکی، با علامت مخالف، انجام می دهد تا واحد جرم یا واحد بار الکتریکی مثبت از نقطه مرجع تا نقطه مورد نظر جابه جا شود (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
محتملٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
Potential
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
potentiel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
potencjalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
সম্ভাব্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
потенциальный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
potenziell
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
потенційний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
ممکنہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
potansiyel
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
uwezekano
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
潜力的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
잠재적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
潜在的
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
פוטנציאל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
संभावित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
ศักยภาพ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
potentieel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
potencial
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
potenziale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
potencial
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پتانسیل
تصویر پتانسیل
potensial
دیکشنری فارسی به اندونزیایی