جدول جو
جدول جو

معنی تاناکا - جستجوی لغت در جدول جو

تاناکا
کسی است که آزمایش های وی در مورد کرم ابریشم مشهور است، رجوع بکتاب وراثت عزیزاﷲ خبیری ص 110 و 162 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تامارا
تصویر تامارا
(دخترانه)
کاملا جستجو کن، کاملترین، نام حاکم گرجستان و دختر گیورکی سوم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تابناک
تصویر تابناک
(دخترانه)
جذا ب، روشن و درخشنده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تاواتا
تصویر تاواتا
قدرت، توانایی، برای مثال هرکه او را هست معنی کمترک / بیش بینم لاف تاواتای او (کمال الدین اسماعیل - رشیدی - تاوتا)، تاب وطاقت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تابناک
تصویر تابناک
دارای فروغ و پرتو، تابان، درخشان، جذاب، کنایه از خوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تابناکی
تصویر تابناکی
درخشندگی، درخشان بودن، فروغ و روشنایی داشتن
فرهنگ فارسی عمید
نام وزیر چاندرا گوپتا امپراطور هندوستان ’کلمه شاناق باید معرب از اسم هندی چاتاکیا وزیر معروف چاندرا گوپتا امپراطور هندوستان باشد که در حدود 321 الی 298 ق میلادی سلطنت میکرده است این چاناکیا مردی دانشمند و صاحب تألیفاتی بود و بعید نیست که کتاب السموم نیز از وی باشد’، (از کتاب علوم عقلی در تمدن اسلامی کتر صفا ص 88)
لغت نامه دهخدا
کشور پاناما مملکتی به امریکای مرکزی به مساحت 74522 هزارگزمربع و دارای 500000 تن سکنه و مردم آنجا زبان اسپانیایی دارند و حکومت آن جمهوریست و پایتخت آن نیز بنام پاناماست و آن بندری است در کنار اقیانوس کبیر با 60000 تن سکنه و بوسیلۀ راه آهن به بندر کلن که در ساحل اقیانوس اطلس واقع است مربوط است، این کشور قبلا از منضمات مملکت کلمبی بود و از سال 1903م، ببعد مستقل گردید
لغت نامه دهخدا
کلاه پاناما کلاه حصیری بسیار ظریف و نرم که از برگ گیاهی بنام بومباناکسا در آمریکا کنند
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
آرزومند و مشتاق. (ناظم الاطباء). رجوع به تمنا و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تابدار و روشن و براق، (آنندراج) مشعشع، نورانی، رخشنده:
به پرده درون شد خورتابناک
ز جوش سواران و از گرد خاک،
فردوسی،
ز گردنده خورشید تا تیره خاک
همان باد و آب، آتش تابناک،
فردوسی،
همه تن بشستش بدان آب پاک
بکردار خورشید شد تابناک،
فردوسی،
پدید آمد آن خنجر تابناک،
بکردار یاقوت شد روی خاک،
فردوسی،
شده بام از او گوهر تابناک
ز تاب رخش سرخ یاقوت، خاک،
فردوسی،
یکی آتشی برشده تابناک
میان باد و آب از بر تیره خاک،
فردوسی،
که از آتش و آب و از باد و خاک
شود تیره روی زمین تابناک،
فردوسی،
بچگان مان همه مانندۀ شمس و قمرند
تابناکند از آن روی که علوی گهرند،
منوچهری،
تابناکند ازیرا که ز علوی گهرند
بچگان آن به نسب تر که ازین باب گرند،
منوچهری،
مکن تیره شب آتش تابناک
وگر چاره نبود فکن در مغاک،
اسدی (گرشاسب نامه)،
از آن هر بخار اختری تابناک
برافروخت ازچرخ یزدان پاک،
اسدی (گرشاسب نامه)،
جهانی فروزنده و تابناک
که جای فرشته ست و جانهای پاک،
اسدی (گرشاسب نامه)
بشب، هزار پسر جرعه ریخته بسرش بر
بروز، مشعلۀ تابناک داده بدستش،
خاقانی،
هر گوهری ار چه تابناک است
منظورترین جمله خاک است،
نظامی،
توبرافروختی دروغ دماغ
خردی تابناکتر ز چراغ،
نظامی،
از آن جسم گردندۀ تابناک
روان شد سپهر درخشان پاک،
نظامی،
ز مهتاب روشن جهان تابناک
برون ریخته نامه از ناف خاک،
نظامی،
من از آب این نقرۀ تابناک
جدا کردم آلودگیهای خاک،
نظامی،
نهفته بدان گوهر تابناک
رسانید وحی از خداوند پاک،
نظامی،
بیا ساقی آن آتش تابناک
که زردشت میجویدش زیر خاک،
حافظ
لغت نامه دهخدا
درخشندگی، پرتو افشانی:
خاکش ز شکوه تابناکی
حاجتگه خلق شد ز پاکی،
نظامی،
مه و خورشید را برفرش خاکی
ز جمعیت رسید این تابناکی،
نظامی
لغت نامه دهخدا
زن تارکین قدیمی است که بر اثر لیاقت و نفوذ وی تارکین صاحب تاج و تخت گشت، پس از مرگ شوهرش در تحت سرپرستی ’سرویوس تولیوس’ درآمد، رجوع به تارکینیوس قدیم شود
لغت نامه دهخدا
(تارْ را)
نام دیگر آن چوقه. جزیره ای بر ساحل شرقی سیبریه در نزدیکی مصب رود آمور و بوسیلۀ بغاز لاپروزه از جزایر ژاپن که در جنوب قرار دارد جدا می شود. این جزیره تابع دولت روسیه و به ایالت ’ساحل’ ملحق می باشد. شغل عمده مردم آنجا صید ماهی است. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(تارْ را)
یکی از شهرهای اسپانیا در ’کتلونیه’، در ایالت ’برشلونه’ (بارسلون) ، 31000 تن سکنه دارد و دارای کار خانه ماهوت بافی و کارگاههای تهیۀ نخ های پشمی برای بافتن پارچه های پشمی و ماهوت است. در حلل السندسیه ج 2 ص 278 ذکری از این شهر شده است.
لغت نامه دهخدا
جزیره ای است در شمال تونس با 800 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
از میان کتب طبی هندوان که پاره ای از آنها در دورۀ تمدن اسلامی به عربی درآمد، مهمتر از همه آثار کاراکا و ’سسرد’ و ’واگبهاتا’ هستند که سه رکن اصلی طب هندی بشمار میروند، ترجمه کاراکا به انگلیسی به دست کیسوری موهان گانگولی (متوفی به سال 1908) صورت گرفته و به سال 1890 - 1925 در کلکته چاپ شده، (تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 27)
لغت نامه دهخدا
کشوری است در امریکای شمالی، حدود کشور کانادا که پیش از 1867 میلادی بنام امریکای شمالی انگلیسی خوانده می شد بدین شرح است: از شمال به اقیانوس منجمد شمالی و از مشرق به اقیانوس اطلس و خلیج بفین بی و ازمغرب به الاسکا و اقیانوس آرام و از جنوب به ممالک متحدۀ آمریکای شمالی، شمالی ترین نقطۀ آن دماغۀ کلمبیا است که در 83 درجۀ عرض شمالی قرار گرفته است،
مساحت و جمعیت آن: مساحت کانادا 3610097 میل مربع و جمعیت آن طبق آماری که در سال 1951 گرفته شده بالغ بر 14009429 تن است،
رودهای مهم این کشور عبارتند از: 1- سنت لارنس که به گریت لیکس میریزد و قسمی از این رود خط مرزی بین کانادا و اتازونی را تشکیل میدهد، 2- کلمبیا که از ایالت واشینگتن ممالک متحده نیز میگذرد، 3- مکنزی، 4- یوکن، 5- نلسون، 6- ردریور، 7- دوبونت، 8- فریزر، 9- سورن، 10- البانی، 11- اوتاوا، 12- ساگنی،
دریاچه ها: اسامی دریاچه های این کشور بقرار زیر است: 1- دریاچۀ اونتاریو، 2- دریاچۀ اری، 3- هورون، 4- گریت بیر (خرس بزرگ)، 5- گریت اسلیو (برده بزرگ)، 6- اتاباسکا، 7- وینی پگ، 8- وینی پگوسیس، 9- سوپریورو تعدادی دریاچۀ کوچک منجمله نپی گون، میس تاسینی، ولوئر، بلندیها، یک رشته کوه که دارای قلل مرتفع میباشد از آلاسکا شروع میشودو از قسمت غرب کانادا میگذرد و در مرز دو کشور کانادا و ممالک متحدۀ امتداد مییابد، در ساحل کلمبیا و همچنین در کبک ارتفاعاتی وجود دارد بلندترین این کوهها که 19850 پا از سطح دریا ارتفاع دارد بنام قلۀ لوگان در ناحیۀ یوکان تر قرار دارد،
تقسیمات کشوری: این کشور از ده ایالت و دو قلمرو تشکیل یافته که به صورت فدرال خودمختار اداره میشود و اسامی آنها بدین شرح است: 1- البرتا، در مغرب کانادا واقع است و مساحت آن 248800 میل مربع و جمعیت آن 939501 تن است و مرکز این ایالت شهر ادمونتون میباشد، 2- کلمبیای انگلیسی، در جنوب شرقی کانادا بمساحت 359279 میل مربع است وجمعیت آن 116520 تن میباشد و مرکز این ایالت شهر ویکتوریا است، 3- منی توبا، در مرکز کانادا واقع است و وسعتش 319723 میل مربع و جمعیت آن 776541 تن است و شهر وینی پگ مرکز این ایالت میباشد، 4- نیوبرونسویک، در جنوب شرقی کانادا واقع و دارای 27473 میل مربع وسعت میباشد جمعیت آن بالغبر 515697 تن است و مرکز ایالت شهر فردریکتون میباشد، 5- نیوفوندلند، در جنوب شرقی کشور واقع و 147994 میل مربع وسعت دارد و جمعیت آن 361416 تن است و مرکز ایالت شهر سنت جانز میباشد، 6- نورث وست ترس، واقع در شمال کشور و به مساحت 1253438 میل مربع است و 16004 تن جمعیت دارد، امور ایالتی این ایالت در شهرهای اوتاوا و ادمونتون حل و فصل میشود، 7- نووا اسکوتیا، این ایالت در جنوب شرقی کانادا واقع است و 20743 میل مربع وسعت دارد و جمعیت آن 642584 تن است و مرکز این ایالت هالیفاکس میباشد، 8- اونتاریو، این ایالت در جنوب و مرکز کشور واقع است و 363282 میل مربع مساحت دارد و جمعیت آن 4597542 تن است و شهر تورنتو مرکز آن میباشد، 9- پرنس ادوارد اول، این ایالت در جنوب شرقی کانادا واقع است و 2184 میل مربع وسعت دارد و جمعیتش 98429 تن است و چارلوت تاون مرکز آن میباشد، 10- کبک، در شرق کانادا واقع است 523860 میل مربع وسعت دارد و دارای 405681 تن جمعیت است و مرکز ایالت شهر کبک است، 11- ساس کات چوان، در غرب کانادا واقع است دارای 237975 میل مربع مساحت و 821738 تن جمعیت است و شهر رجینا مرکز آن میباشد، 12- یوکن تر، در شمال غربی کانادا واقع است 205346 میل مربع وسعت دارد و دارای 9096 تن جمعیت است و مرکزش وایت هورس است، شهرهای مهم کانادا عبارتند از: مونترآل، تورنتو، وان کوور، وینی پگ، هاملتون، اوتاوا، کبک، ویندسور، ادمونتون، کالگری، لندن و هالیفاکس،
منابع اقتصاد و محصولات کشور: در کشور کانادا غلات بخصوص گندم وجو و گندم سیاه بعمل می آید، و دامپروری نیز در این کشور رایج است، و بعلت وجود جنگل در نقاط مختلف کشور الوار چوب تهیه میشود و ماهیگیری و فروش پوست حیوانات از منابع دیگر درآمد میباشند و از معادن طلا، نیکل، مس، نقره روی و باغهای مرکبات در این کشور بهره برداری میگردد
لغت نامه دهخدا
(رُ)
رودی است به ایتالیا که در ساحل راست رود ’پو’ میریزد و 250هزار گز طول آن است
لغت نامه دهخدا
مصحف تاواتا، رجوع به تاواتا و تاواتاو شود
لغت نامه دهخدا
شهری به یونان قدیم در ’به اوتی’ و بر کنار رود ’آسوپوس’ واقع است، در سال 457 قبل از میلاد اسپارتیها در این شهر بر آتنیها پیروز شدند، این شهر یکی از شهرهای مهم بود و اکنون بنام ’اسکامینو’ معروف است و 1000 تن سکنه دارد، معروفیت این شهر بر اثر وجود مجسمه های قدیمی و زیبایی است که از گل پخته ساخته اند و در یکی از گورستانهای باستانی کشف شده است، علاوه بر این مجسمه ها از آثار باستانی بقایای معبدی و برجی در این شهر موجود است
لغت نامه دهخدا
(نُ کُ)
یا تاننات دو ژلاتین، ترکیبی است از تانن و ژلاتین که دارای خواص و موارد استعمال تانالبین و بهمان مقدار تجویز میکنند. (درمانشناسی دکتر عطایی ج 1 ص 478). رجوع به تانالبین شود
لغت نامه دهخدا
مخفف تاواتاو است، شعوری در لسان العجم ج 1 ورق 270 و ناظم الاطباء و صاحب آنندراج این کلمه را به تصحیف ’تاوانا’ آورده و بمعنی قدرت و قوت و توانایی گرفته اند و بیت ذیل از کمال اسماعیل را هم شاهد آورده اند:
هرکه او را هست معنی کمترک
بیش بینم لاف تاوانای او،
و صاحب آنندراج افزاید: و ظن من این است که ’لاف دانایی او’ گفته باشد، چه قوت با معنی مناسبت ندارد، در مآخذ دیگر کلمه مورد بحث در همین بیت ’تاواتای او’ (به اضافت) آمده، و همین صحیح مینماید، رجوع به تاواتاو و تاوانا شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
اناکه. اکه. دایه. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
در تداول عامه، تاریکی و ظلمت
لغت نامه دهخدا
کسی که در وقت تکلم بیشتر حرف ’ت’ را تکلم کند، (ناظم الاطباء)، گوینده ای که در سخن گفتن ’تا’ بسیار آرد: تمتمه، سخن ’تاناک’ یا ’میم ناک’ گفتن، (منتهی الارب)، تمتام، گویندۀ سخن ’تاناک’، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
شبه جزیره ملاخ، (ناظم الاطباء)، یا شبه جزیره مالزی، در هندوچین ومیان دریای چین جنوبی و اقیانوس هند واقع است، این شبه جزیره به وسیلۀ برزخ کرا به قارۀ آسیا متصل شده و بوسیله تنگه مالاکا ازسوماترا جدا شده است، ناحیه ای است استوائی و کوهستانی، این شبه جزیره میان برمانی و مالزیا تقسیم شده است، (از لاروس)، و رجوع به مالزیا و مادۀ بعد شود
شهری در شبه جزیره مالزی است که بر کنار تنگه مالاکا واقع است و 70000 تن سکنه و کارخانه کائوچوسازی دارد، مالاکا جمعاً 404300 تن سکنه دارد، (از لاروس)، و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاناغت
تصویر تاناغت
بربری شیر گیا شیر سگ فرفیون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاواتا
تصویر تاواتا
(سم) قدرت قوت توانایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاریکا
تصویر تاریکا
تاریکی ظلمت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابناک
تصویر تابناک
تابدار روشن درخشان مشعشع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابناکی
تصویر تابناکی
درخشندگی، پرتو افشانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاریکا
تصویر تاریکا
تاریکی، ظلمت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تابناک
تصویر تابناک
روشن، درخشان، تابدار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تابناکی
تصویر تابناکی
ائتکال
فرهنگ واژه فارسی سره