جدول جو
جدول جو

معنی تالما - جستجوی لغت در جدول جو

تالما
فرانسوا - ژوزف، ایفاکننده نقش های تراژدی در پاریس، وی بسال 1763 میلادی متولد شدو در همانجا بسال 1826 میلادی درگذشت، پدرش دندانساز بود و او هم ابتدا حرفۀ پدر را انتخاب کرد ولی پس از مسافرت به انگلستان بازی گری تماشاخانه را برگزید و پس از بازگشت به پاریس وارد مدرسه سلطنتی دکلاماسیون شد و از تعلیم استادان معروف زمان خود برخوردار گشت و در زمرۀ هنرمندان مورد توجه ناپلئون قرار گرفت
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تالم
تصویر تالم
دردمند شدن، آزرده شدن، دردناک شدن، دردمندی
فرهنگ فارسی عمید
(لِ دِ رِ ءُ)
ژدئون (1619- 1692 میلادی). تاریخ نویس فرانسوی است که در ’روشل’ متولد شد. وی نویسندۀ قصه های مطایبه آمیز است. مردی بدنهاد و گاهی هم بی حیا بود. او آئینۀ تمام نمای عصر خویش است
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نوعی از ’اسکورسونر’. (از دزی ج 1 ص 139). سالسی فی وحشی. (دزی ایضاً). بلقک. سفور. جنۀ اسود. اسفورچینای سیاه. اسفورچینۀسیاه. قعبول اسود. قعبارون اسود. سالسی فی سیاه. گیاهی است که ریشه آن خوردنی است. سالسی فی اسپانی
لغت نامه دهخدا
(مِ)
به لغت زند و پازند جانوری است که آن را روباه خوانند. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). به لغت زند، روباه. (ناظم الاطباء). محمّد معین در حاشیۀ برهان آرد: هزوارش ’تالمن’ پهلوی ’روپاس’
لغت نامه دهخدا
شهری است بمرکز شیلی، دارای 45000 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
نباتی است شبیه به لبلا و بسیار کم برگ و شاخهای آن از لبلا درازتر و بهر درختی که پیچد آن را خشک کند از این روی آن را بعربی عشقه گویند که بحالت عشق مناسب است و آن را به فارسی اخفاک و بهندی چان درید نامند. (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
امیر ’الی پی’ یکی از نجبای قدیم و از خاندانهای باستانی ولایت ’الی پی’ بود که در سرحدهای شمالی ایلام واقع است و شامل کوه ها و دره های شمال شرقی به درۀ فعلی است که تا شهر نهاوند کنونی میرسد، وی امیری باتدبیر بود و در حدود سال 708 قبل از میلاد بدرود حیات گفت، رجوع به کتاب کرد رشید یاسمی ص 46، 57، 58 و 59 شود
لغت نامه دهخدا
پایتخت جزایر باله آر واقع در ساحل جنوب غربی میورقه، سکنۀ آن 114000 تن و بندری با قلاع مستحکمه و تجارت بحری دارد
یا لاپالما، جزیره ای از جزایر قناری دارای 42000 تن سکنه و سرزمینی آتش فشانی
لغت نامه دهخدا
دهی از بخش ماسال شاندرمن شهرستان طوالش، دارای 432 تن سکنه است، آب آن از رود خانه ماسال و چشمه و محصول آن پشم و لبنیات و عسل است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی از بخش مرکزی شهرستان فومن، و دارای 443 تن سکنه است، آب آن از نهر سنگ و محصول آن برنج، عسل، لبنیات و ابریشم است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دردناک شدن دردیافت ویدا درد یافتن اندوهگین شدن دردمندی نمودن، اندوهناکی اندوهگنی، جمع تالمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متالمات
تصویر متالمات
جمع متالمه، دردمندان جمع متالمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالما
تصویر سالما
با سلامت، در حال سلامت، بی گزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تالمات
تصویر تالمات
جمع تالم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تالم
تصویر تالم
دردناک، اندوه
فرهنگ واژه فارسی سره
الم، اندوه، توجع، درد، دردمندی، رقت، ناراحتی، آزرده شدن، اندوهگین شدن، دردمند شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ورم و آماس، التهاب
فرهنگ گویش مازندرانی
به هرز رفته، هدر رفته، به یغما رفتن محصولات جالیزی
فرهنگ گویش مازندرانی
گوسفند ماده ی شاخ دار
فرهنگ گویش مازندرانی
شب تا، شبی که ابر، ماه را بپوشاند
فرهنگ گویش مازندرانی