جدول جو
جدول جو

معنی تالسقیس - جستجوی لغت در جدول جو

تالسقیس
(لِ)
حرف است. (تحفۀ حکیم مؤمن). محرف ’تالسفیس’ (تالسب) است. رجوع به تالسب و تالسفیس و تالسقیر و تالسقیسر شود
لغت نامه دهخدا
تالسقیس
یونانی تره تیزک تخم پسند تخم تره تیزک
تصویری از تالسقیس
تصویر تالسقیس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
بنا نهادن سازمان، اداره، حکومت، مکتب، نظریه و غیره، استوار کردن، بنیاد کردن، پی افکندن، پایه گذاری، در علوم ادبی در قافیه، الفی که میان آن و حرف روی یک حرف متحرک باشد، مثل الف موجود در کلمات «جاهل» و «حامل». رعایت این حرف در قافیه واجب نیست و کلمۀ جاهل یا حامل را با دل می توان قافیه کرد، مقابل تاکید، در علوم ادبی در معانی، آوردن کلمه ای که غیر از معنی کلمۀ اول افادۀ معنی تازه ای می کند
فرهنگ فارسی عمید
رجوع به غالیس شود
لغت نامه دهخدا
شهری است به یونان که 18000 تن سکنه دارد، پایتخت قدیم جزیره ابوئا بود که امروز آن را اگریپو مینامند، (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
حرف است. (فرهنگ فهرست مخزن الادویه ص 8). محرف ’تالسفیس’ (تالسب) است. رجوع به تالسب و تالسفیس و تالسقیس و تالسفیسیر و تالسقیر شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
به یونانی تخم سپند است که آن خردل فارسی باشد. (برهان) (آنندراج). این کلمه محرف ’تالسفیس’ (تالسب) است. رجوع به تالسب و تالسفیس شود. مؤلف برهان گوید:تخم تره تیزک را نیز گویند و این لغت در چند نسخۀ صحاح الادویه چنین بود لیکن در اختیارات تالبسیقیر نوشته اند با سین و تحتانی دیگر واﷲ اعلم. (برهان) (آنندراج). در دو نسخۀ خطی اختیارات بدیعی متعلق به کتاب خانه لغت نامه این کلمه بصورت ’تایسقیسر’ و ’تالسبیسیر’ آمده و آن را ’حرف’ معنی کرده است. توضیح آنکه ’حرف’ سپندان باشد که تخم تره تیزک است و بعربی حب الرشاد گویند. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
از یونانی. تخم سپندان. رجوع به تالسب شود
لغت نامه دهخدا
در تریاق چنین ذکر کرده اند و گفته اند سپندان بابلی را تالاسقیس خوانند و قوت آن در ’حرف’ ذکر کرده شود، (ترجمه صیدنه)، رجوع به تالسپ و رجوع به حرف شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
بیونانی تخمی است که بفارسی آنرا سپندان گویند چون دود کنند جمیع گزندگان بگریزند و بر گزندگی عقرب مالند نافع باشد. (برهان). تخم سپندان. سفیداسفند. رشاد. حرف بابلی. (تحفۀ حکیم مؤمن) (اختیارات بدیعی). این نام در بعض نسخ ثالسفیس آمده است. (بحر الجواهر). و در بعض نسخ ثالیفس و ثالیسقیس
لغت نامه دهخدا
ترسیس، طرسیس، مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: طبق مندرجات کتب عبرانی نام محل بسیار دوری است و بنابه روایتی کشتی های حضرت سلیمان از آنجا طلا حمل می نمودند، در تحقیق این مطلب اختلاف است، برخی گویند مقصود زنگبار است، جمعی را عقیده بر آنست که این موضع همان ’اوفیر’ مذکور در کتابهای عبرانی می باشد و بعضی گمان دارند مکان مجهولی است، گروهی نیز گویند همان ’تارتسۀ’ واقع در اسپانیا است، در جنوب اسپانیا در نزدیکی ’هوئلوا’ محلی موسوم به ’تارسیس’ وجود دارد که در آن معدن طلای بسیاری یافت شود و در زمان عرب ’طرطوشه’ نامیده میشده، ممکن است ’تارسیس’ عبرانیها و ’تارتسۀ’ فینیقی ها همین مکان باشد، رجوع به ’تارتسه’ شود
لغت نامه دهخدا
بنیاد نهادن، بنا افکندن، بنیاد نهادن آن، تاسیس خانه آرش افزایی آن است که با افزودن واژه آرش نیز بیفزاید نه آن که واژه پسین باز گوینده آرش واژه پیشین باشد، بنیاد گذاری بنیاد نهادن بنیاد گذاردن پی افکندن بنا کردن، بنیاد گذاری، موسسه، جمع تاسیسات، آوردن کلمه ای که افاده معنیی تازه کند غیر از معنی اول مقابل تاکید. یا حرف تاسیس. (قافیه) الف است که میان آن و میان حرف (روی) یک حرف متحرک باشد مانند اینکه آهن و سترون یا حاصل و مقبل را قافیه کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثالسقیلس
تصویر ثالسقیلس
یونانی سپندان سپندانه تخم گیاهی است تره تیزک دشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تالسقیر
تصویر تالسقیر
یونانی تره تیزک تخم پسند تخم تره تیزک ثالسقیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثالسقیس
تصویر ثالسقیس
تره تیزک صحرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
راه اندازی، بنیان گذاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
Establishment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
établissement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
kuruluş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
설립
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
設立
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
הקמה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
संस्थान
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
pendirian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
การก่อตั้ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
учреждение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
oprichting
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
establecimiento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
istituzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
estabelecimento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
建立
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
założenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
заснування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
Einrichtung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تاسیس
تصویر تاسیس
kuanzishwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی