- تاقی
- ترکی کلاه
معنی تاقی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زمان بندی گاهبندی
پاسبان، نگهبان، کشیک چی
پیشرفت
پرهیزکارتر پارساتر
ثبات، با ثبات، دائم، برقرار، همیشه، استوار، جاویدان
ده مست از گیاهان درخت غار از گیاهان
بازمانده، مانده
بالا رونده
آب دهنده، آنکه سیراب کند
بلند شدن، پیشرفت
سیر آبی فرو بردن
آب نوشاندن، می نوشاندن می گردانی
همدیداری همرسی همرسش، دیدار کردن فراهم رسیدن بهم رسیدن هم را دیدن، دیدار. یا یوم تلاقی (یوم التلاقی)، روز قیامت. با هم ملاقات کردن
دیدار کردن، پیش آمدن
حذر کردن، پرهیز کردن
پیرو، تابع
یکدیگر را به صبر فرمودن پیروی رویکرد، شکیبایی پیروی کردن اقتدا کردن، شکیب ورزیدن شکیبایی کردن، پیروی اقتدا، شکیبایی
باغبان
آمادن آماده کردن، نرمیدن نرمی کردن نرم شدن منسوب به تات، یکی از لهجه های ایرانی. آماده شدن حاصل گشتن کار دست دادن فراهم آمدن، رفق و نرمی کردن
گردکشی سر کشی کردن سرباز زدن، سرکشی گردن کشی
کسی که در عربستان میماند، عربی
آزار دیدن، اذیت کشیدن آزردگی آزردن آزرده شدن اذیت دیدن، آزردگی
رسانیدن حق کسی باو رسیدن پرداختن
با یکدیگر برادری کردن برادر گیری برادر شدن، خواهانیدن خواهان شدن برادری کردن دو گروه با هم
شایق و آرزومند
درنگ کردن، انتظار نمودن درنگ دیر کاری آهستگی سستی سستکاری گیاخن درنگ کردن ایست کردن آهسته کردن، سستی کردن تاخیر کردن، آهستگی درنگ، تاخیر
باقی ماندن
زنده و باقی گذاشتن
کوه بلد تندی کوه
اذیت شدن، آزار دیدن، آزرده شدن
نوعی کلاه دراز شبیه کلاه درویشان
پرهیزکارتر، پارساتر، حفظ کننده تر