- تاغوت
- تاقوت
معنی تاغوت - جستجوی لغت در جدول جو
- تاغوت
- داغداغان، از درختان جنگلی با برگ های بیضی و دندانه دار و نوک تیز، گل های سبز رنگ و میوۀ ریز و آبدار به رنگ خاکی یا کبود که در نواحی شمالی ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، از ریشه و پوست آن مادۀ زرد رنگی گرفته می شود و از دانۀ آن هم روغن می گیرند، برگ و ریشۀ آن در طب قدیم برای معالجۀ اسهال به کار می رفته
تا، ته، تی، تادار، تادانه، ته دار، تی گیله، تایله، تاه، دغدغان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صمغ درخت افربیون که آنرا لبانه مغربیه نیز گویند. توضیح در بعضی کتب تاکوت را بصورت تیکوت هم ذکر کرده اند و در برهان بصورت تاکوب آمده است
تاغوت واژه پارسی است ته تی توخ تا د انه تاغران ته دار تادار (گویش گیلکی) تی یاتوغ از گیاهان
صندوقی دراز که مرده را در آن گذارند و به گورستان برند
صندوق چوبی دراز که مرده را در آن می گذارند
متعدی، سرکش، شیطان که انسان را از راه راست باز دارد
هر چیز باطل که آن را پرستش کنند، هر معبودی جز خدا، بت، مجسّمه ای از جنس سنگ، چوب، فلز یا چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که بعضی اقوام پرستش می کنند، بد، جبت، وثن، ژون، آیبک، بغ، صنم، ایبک، فغ، شمسه
هر چیز باطل که آن را پرستش کنند، هر معبودی جز خدا، بت، مجسّمه ای از جنس سنگ، چوب، فلز یا چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که بعضی اقوام پرستش می کنند، بد، جبت، وثن، ژون، آیبک، بغ، صنم، ایبک، فغ، شمسه
جادوگر، شیطان، هر که جز خدایتعالی را پرستد، سرکش از اهل کتاب، ساحر، دیو
صندوق فلزی یا چوبی که مرده را در آن گذارند
بت، هر معبود غیر از خدا، شیطان، سرکش متعدی