جدول جو
جدول جو

معنی تازرت - جستجوی لغت در جدول جو

تازرت
نوعی ماهی بمغرب. (از دزی ج 1 ص 138). ابن بطوطه در رحله آرد: مردم (جزیره طیر واقع در خلیج فارس) بامداد و شام نوعی ماهی شکار می کردند که به فارسی آنرا شیرماهی خوانند... و آن مشابه ماهیی است که ما (مردم مغرب) آنرا تازرت نامیم. (از رحلۀ ابن بطوطه چ مصر ج 1 ص 169)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تارت
تصویر تارت
هنگام، دفعه، مره، یک بار
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
معجم البلدان آرد: ’نام دو شهر است مقابل یکدیگر به اقصای مغرب که یکی را تاهرت قدیم و دیگری را تاهرت جدید گویند که بین آنها و مسیله 6 منزل است و میان تلمسان و قلعۀ بنی حماد واقع است... صاحب جغرافیا آرد: تاهرت در اقلیم چهارم و عرض آن 38 درجه و شهری بزرگ است...’. رجوع به معجم البلدان ج 2 ص 354 و الجماهر ص 241 و نزهه القلوب چ گای لیسترانج ج 3 ص 264 و حلل السندسیه ج 1 ص 268 و 271 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 1620 و الانساب سمعانی ورق 102 ب شود
لغت نامه دهخدا
(اَرَ)
موضعی در انزان، کوه هزارجریب. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو بخش انگلیسی ص 123)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
رجوع به تاره شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تارت
تصویر تارت
یکباره، هنگام
فرهنگ لغت هوشیار