جدول جو
جدول جو

معنی تابعالنجم - جستجوی لغت در جدول جو

تابعالنجم
(بِ عُنْ نَ)
نام دبران که منزلی است از منازل قمر، سمی به تفاولاً من لفظه. (منتهی الارب). ابوریحان بیرونی گوید: دبران ستاره ای است سرخ و نورانی و از این جهت آن را دبران گویندکه بر ثریا پشت کرده و او در چشم جنوبی ثور است و نیز دبران را فنیق می گویند و فنیق شتر نر خیلی بزرگ است زیرا اعراب کواکبی را که در حول دبران است قلاص (شتران ماده) گفته اند و دبران را نیز تابعالنجم و تانی النجم گویند یعنی پیرو ثریا، زیرا دبران پروین را در طلوع و غروب پیروی می کند و دبران را نیز مخدج گفته اند. (ترجمه آثار الباقیۀ ابوریحان بیرونی ص 405)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بُنْ نَ)
روباه. (مهذب الاسماء) (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُنْ نَ)
ازهرالحمانی. محدث است او از ابی رجاء عطاردی و از او زید بن الحباب روایت کند. محدث در نظر مسلمانان به عنوان یک فرد متخصص در علم حدیث شناخته می شود که تلاش دارد تا روایات پیامبر اسلام را بدون کم و کاست به نسل های بعدی منتقل کند. این افراد با بهره گیری از دانش رجال و درایه حدیث، توانایی تشخیص صحت احادیث را دارند و در صورت صحت، این احادیث را ثبت و نقل می کنند تا از تحریف یا تغییر در سنت نبوی جلوگیری شود.
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ عَبْ با)
هلال انباری کاتب. از موالی بنی سلیم. او را پسری است به نام احمد و او شاعر بوده و برادرزاده ای نیز داشته به اسم ابوعون احمد و او متکلم و مترسل و شاعر بوده است و ابوعون را نیز پسری به نام ابواسحق ابراهیم هست. (ابن الندیم). و رجوع به ابواسحاق ابراهیم بن ابی عون شود
ایاز اویماق غلام محبوب سلطان محمود غزنوی و او از هواخواهان مسعود بن محمود بود و در نیشابور بخدمت او پیوست و اظهار اطاعت کرد. رجوع به آیاز و ایاز اویماق شود
لغت نامه دهخدا