جدول جو
جدول جو

معنی تاباگو - جستجوی لغت در جدول جو

تاباگو
(گُ)
یکی از جزایر آنتیل کوچک متعلق به انگلیس با 23000 تن سکنه جزو نواحی ثلاثه. مؤلف قاموس الاعلام ترکی گوید: نام یکی از جزایر آنتیل کوچک که جزو مستعمرات انگلیس میباشد و در 25 هزارگزی شمال شرقی جزایر ترینیته است طولش به 50 و عرضش به 19 هزار گز بالغ است بخش اعظم سکنه زنگیانند مرکز آن قصبه اسکابوروگ می باشد، قوه رویاندن خاکش زیاد و محصولاتش عبارتست از: تنباکو، نیشکر، موز، آناناس، جوزهندی و نظایر اینها. تنباکو را نخستین بار بسال 1560 میلادی در این جزیره کشف کرده اند، لذا در اکثر زبانها بهمین نام نامیده شده است. تجارت عمده آنجا قند و مشروب است کریستف کلمب این جزیره را بسال 1498 میلادی کشف کرد. ابتدا در دست هلندیها و بعد بدست انگلیس ها و سپس به دست فرانسویها و بالاخره باز بدست انگلیس ها افتاد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تابال
تصویر تابال
(پسرانه)
نام فرمانداری ایرانی در زمان کوروش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تابان
تصویر تابان
(دخترانه و پسرانه)
تابنده، منور، روشن، درخشان، ریشه تاباندن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تانگو
تصویر تانگو
نوعی رقص آرام دونفره
حجام، خون گیر، سرتراش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبنگو
تصویر تبنگو
ظرفی مانند سبد، طبق، کیسه یا صندوق، برای مثال کان تبنگوی اندر او دینار بود / آن ستد زایدر که ناهشیار بود (رودکی - ۵۳۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنباکو
تصویر تنباکو
توتون، قسمی از توتون که در سر قلیان می ریزند و تدخین می کنند
فرهنگ فارسی عمید
حمید، برادر براق حاجب قتلغخان مؤسس حکومت قره ختائیان کرمان است و سومین حکمران سلسلۀ مزبور هم سلطان قطب الدین محمد پسر تابنکو بوده و این سلاله در دورۀ فترت مغول تشکیل شد، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(تَمْ)
برگ معروف، در مآثر رحیمی آورده که تنباکو از طرف فرنگ به دکن آمد و از آنجا در هند از عهد اکبر شاه رواج یافت.... (از آنندراج). ظاهراً قسمی از ماهی زهرج جبلی که قلومس نامند بوده باشد. چه در ماهیت به قسم سیم او شبیه و در سمیت نسبت بماهی به او مشابه و قسم سیم قلومس را تعریف کرده اند که برگش مثل برگ کرنب واز آن درازتر و با اندک رطوبت چسبنده و ساقش زیاده بر ذرعی... و تخمش در غلافی مایل به سیاهی است... (ازتحفۀ حکیم مؤمن). گیاهی از طایفۀ سلانه و از نباتات بومی آمریکا که برگهای آن را خشک نموده و سپس لوله کرده و یا بریده و یا خرد نموده بوضعهای مختلف می کشند و این گیاه که بومی جزیره کوچکی از امریکا می باشد موسوم به تاباگو در سال 968 هجری قمری تخمش را ازاین مملکت به فرنگستان آورده زراعت کردند و محتوی مادۀ سمی خطرناکی است موسوم به نیکوتین و در بدن انسان دارای آثاری است که کاملاً مقابلی می کند آثار چای و قهوه را. و کشیدن برگ تنباکو سزاوار نیست... و در بیشتر ممالک متمدن خرید و فروش تنباکو انحصار دارد وزراعت آن نیز در تحت مراقبت دولت می باشد... (ناظم الاطباء). به فرانسه تاباک و به اسپانیایی تاباکو واصل آن از جزیره تاباگو، یکی از جزایر آنتیل کوچک است. که برگ آن را بصورتها مختلف برای تدخین یا انفیه و یا جویدن، آماده سازند. این گیاه که از نوع گیاهان سولانسه است ارتفاع آن تا به دو متر و طول برگ آن تا 70 سانتیمتر و عرض آن تا 60 سانتیمتر می رسد و بوسیلۀ اسپانیولها وارد اروپا شد و ژان نیکو سفیرکاترین دو مدیسی آن را در فرانسه رواج داد و امروز تقریباً در کشورهای دنیا آن را کشت کنند و مهمترین مراکز کشت این گیاه در کوبا، جاوه و سوماترا و ایالات متحدۀ امریکای شمالی و بالکان، آسیای صغیر... است برگ این گیاه دارای آلکولوئید خطرناکی بنام نیکوتین است که از زهرهای کشنده است. (از لاروس). بلفظ کشیدن مستعمل اهل زبان و لفظ نوشیدن محض خطاست. (غیاث اللغات) (از آنندراج). بسر قلیان کردی کنایه از، مهیا کردن حقه برای کشیدن تنباکو است. (از آنندراج) :
و آن یکی پهلو زند کاینک به سر قلیان ناز
کرده ام تنباکوی لطفی که از من نگذری.
فوقی یزدی (از آنندراج).
در زبان فارسی کلمه تنباکو به نوع خاصی از این گیاه اطلاق شود که آن را منحصراً باقلیان کشند و انواع دیگر آن را توتون سیگار و توتون چپق و... نامند. رجوع به توتون و قلیان و گیاه شناسی گل گلاب و درمانشناسی دکتر عطائی ج 1 ص 429 و مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
مشهور به انتوان ژیرار شارلاتان فرانسوی در پاریس متولد گردید ومثل اعلای مسخرگان عصر خویش (1584- 1626 میلادی) بود
لغت نامه دهخدا
(کُ)
بترکی تاباسقو یکی از جماهیر جنوب غربی مکزیک از طرف شمال به خلیج مکزیک، از سوی مشرق به جمهوری کامیش و حکومت گواتمالا، از جانب جنوب به جمهوری شیاپاس و از سمت مغرب به جمهوری ورا کروز محدود میباشد، مساحتش 25500 هزار گز مربع است. هوایش سنگین ومرداب های بسیار دارد، قوه رویاندن خاکش متوسط است. کاکائو و پنبۀ آن بسیار خوب است. (قاموس الاعلام)
بترکی تاباسقو. قصبۀ مرکزی جمهوریی موسوم بهمین اسم در کشور مکزیک، در ساحل خلیج مکزیک واقع بر مصب نهری مسمی بهمین نام در 400 هزارگزی جنوب شرقی ورا کروزواقع و تجارت پر جنب و جوشی دارد. (قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: تابان، درخشانی، (آنندراج)، ملاسه، خلوقه، خلاقه، خلقه، دفص، (منتهی الارب)، تلألؤ:
لعل را زآن هست گنج مقتبس
سنگ را گرمی و تابانی وبس،
مولوی،
، لغزندگی، نسوئی
لغت نامه دهخدا
(تارْ را گُنْ)
ایالتی در شمال اسپانیا در ’کاتالونی’. محدود است به ایالات برشلونه، لارده، ترول، بلنسیه و از مشرق بر ساحل بحرالروم قرار دارد. مساحتش 6490هزار گز مربع و 337964 تن سکنه دارد. کوهستانی است. در نواحی ساحلی بحرالروم قرار دارد و حاصل خیز است. دارای مو و زیتون و پرتقال فراوان است. شراب تاراگون معروف است. قاموس الاعلام ترکی آرد: تاراغونه، ایالتی است در اسپانیول که قسمت جنوبی خطۀ قطالونیه را تشکیل میدهد، از سوی شمال بدو ایالت بارسلون و لریده و از سمت مغرب به ایالت ارغون و از سمت جنوب به ایالت والنسه و ازجانب مشرق به دریای ابیض (مدیترانه) محدود است..
لغت نامه دهخدا
چوب آن بمقدار یک گز سطبری بمقدار تازیانه ای باید بی بیخ بنشانند در زمینی که ریگ بوم باشد بگیرد و چون عمارت کنندبزرگتر شود و نیکوتر از بیشه ای باشد و پیوند بر بسیاری از درخت ها که صلب باشد نبایدکردن. (فلاحت نامه)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
دهی از دهستان دهو است که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و 1600تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
ده کوچکی است از دهستان اندوهجرد بخش شهداد، شهرستان کرمان. 31 هزارگزی جنوب خاوری شهداد، سر راه مالرو شهداد، کشیت. سکنۀ آن 5 تن. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
از پادشاهان مغول و از نوادگان قبلای قاآن است، پس از او هلاکوخان بفرمان برادرش منکوقاآن جهت دفع ملاحده در سنۀ653 هجری قمری به ایران آمد، توباتو از پادشاهانی بودکه دین اسلام آورد، رجوع به تاریخ گزیده ص 579 شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان چالدران بخش سیه چشمه - شهرستان ماکو، 14 هزارگزی خاور سیه چشمه و 4500 گزی شمال شوسۀ قره ضیاءالدین به سیه چشمه، جلگه، معتدل سالم، سکنۀ آن 443 تن، شیعه، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، صنایع دستی زنان جاجیم بافی است راه ارابه رو دارد و در تابستان میتوان اتومبیل برد، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
خرمگس، مگس بزرگ که از خون پستانداران بزرگ تغذیه میکند
لغت نامه دهخدا
(رُ)
رودی است به ایتالیا که در ساحل راست رود ’پو’ میریزد و 250هزار گز طول آن است
لغت نامه دهخدا
تاینگوطراز. طاینگوطراز. تینگو. از نزدیکان دربار گورخان ختای و سپهدار لشکر وی در جنگ با سلطان محمد خوارزمشاه است (بسال 607 هجری قمری). وی در این جنگ زخمی و اسیر گشت و به امر سلطان کشته شد. تاینگو، ’خان ترکان’، دختر مبارکخواجه را بزنی گرفت و حشمتی فراوان داشت. امام شمس الدین منصور بن محمد اوزجندی در قصیده ای که مطلعش این است:
برخیز که شمعست و شرابست و من و تو
آواز خروس سحری خاست ز هر سو.
ظاهراً صاحب ترجمه را مدح کرده و در آخر گوید:
بستند کمرها و گشادند سراغج
میران خطا جمله بفرمان تینگو.
رجوع به تاریخ گزیده چ ادوارد برون ص 529 و جهانگشای جوینی ج 2 ص 76، 78، 81، 91، 92، 211 و لباب الالباب عوفی چ برون ج 1 ص 112، 194، 196، 321، 322، 330، و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 643 و 644 شود
لغت نامه دهخدا
گیاهی از گونه های توتون از تیره بادنجانیان که یکساله است و بارتفاع 2 مترمیرسد و پوشیده از کرکهای چسبنده و کوتاه و دارای بویی نامطبوع است و آن از نباتات بومی از امریکاست که برگهای آنرا خشک و سپس لوله کنند و یا بریده خرد سازند و بطرق مختلف میشکند، قسمی توتون که آنرا در سر غلیان ریزند و کشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاباک
تصویر تاباک
تپیدن و اضطراب و بیقراری و تب داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمباکو
تصویر تمباکو
پارسی است تنباکو تنباکو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبنگو
تصویر تبنگو
صندوق جهت نگه داشتن آلتها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباطو
تصویر تباطو
درنگی شدن در رفتار، عقب ماندن، پس ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تانگو
تصویر تانگو
نوعی رقص
فرهنگ لغت هوشیار
چوب دستی را گویند وآن چوب گنده ایست که بیشتر قلندران بر دست گیرند. تاباک تپیدن واضطراب و بی قراری، تب داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابان
تصویر تابان
روشن و براق، جلادار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابال
تصویر تابال
تنه درخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابگی
تصویر تابگی
منسوب به تابه یا نان تابگی. نان ساجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابانی
تصویر تابانی
درخشانی تلا لو، لغزندگی نسویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابانوس
تصویر تابانوس
خرمگس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابلو
تصویر تابلو
نمایش یا تصویر برجسته، پرده نقاشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنباکو
تصویر تنباکو
((تَ))
گیاهی است یک ساله، بومی قاره امریکا که به وسیله اسپانیایی ها به اروپا برده شده. از گونه توتون است که برگ آن را خشک کرده و به وسیله دود کردن، استعمال می شود، دارای ماده سمی نیکوتین است
فرهنگ فارسی معین
از توابع راستوپی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی