- تائیم
- بیوه کردن
معنی تائیم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چفته بستن (چفته اتهام)، بزهکار دانستن گنهکار شمردن بزه مند کردن کسی را بگناه نسبت دادن
یکی کردن پس و پیش کاد گایی (کاد حرص)
بیوه کردن
تشنه کردن
آهنگ کردن، قصد کردن آهنگیدن آهنگ کردن (آهنگ قصد)
نیرومند کردن، نیرو دادن، توانا کردن، قوت دادن نیرو دادن توانندن توانا کردن، هایش، پشتیبانی
عنصر فلزی، کمیاب، نرم و قابل مفتول شدن که از ترکیبات آن برای تولید سم و در شیشه سازی و تجهیزات الکترونیکی استفاده می کنند
بیوه شدن، زمانی بگذرد و ازدواج نکرده باشد فرصت، زمان، وقت