جدول جو
جدول جو

معنی تئوفان - جستجوی لغت در جدول جو

تئوفان(تِ ءُ)
مورخ بیزانسی 750-817 میلادی) است. وی به تبعیت از عقاید ’لئون ارمنی’ دست بمبارزۀ شدیدی علیه ’ایکونوکلاست ها’ زد و تبعید شد و بسال 817 در ’ساموثراس’ درگذشت. کلیسای یونان وی را در ردیف قدیسان قرار داد. وی نویسندۀ تاریخی است که از سال 284 تا 813 میلادی را محتوی است. تاریخ مذکور یکی از اسناد مهم بشمار می آید. رجوع به ایران در زمان ساسانیان کریستن سن ترجمه رشید یاسمی چ 2 ص 96، 377، 488، 490 و 517 و احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ج 1 ص 184 وقاموس الاعلام ترکی و یشتها ج 2 ص 244 (تئوفانس) شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توفان
تصویر توفان
(دخترانه)
طوفان، معرب از آرامی، جریان هوای بسیار شدید، هیاهو و غوغا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طوفان
تصویر طوفان
(پسرانه)
باد سخت، معرب از آرامی، جریان هوای بسیار شدید، هیاهو و غوغا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از توران
تصویر توران
(دخترانه)
نام دختر خسروپرویز، سرزمین تور، نام سرزمینی منسوب به تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی که بر آن سوی رود جیحون یعنی ماوراءالنهر واقع بوده و از طرف مشرق تا دریاچه آرال امتداد داشته است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تومان
تصویر تومان
ده هزار، در امور نظامی ده هزار سرباز، در دورۀ قاجاریه، واحد غیررسمی پول ایران، معادل ده ریال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترزفان
تصویر ترزفان
ترزبان، آنکه سخن های خوب و تازه بگوید، زبان آور، خوش سخن، فصیح، ترجمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توفان
تصویر توفان
طوفان، جریان شدید هوا، باد سخت و تند، تندباد، دومان، کولاک
غران، غرش کنان، جوش و خروش کنان، شور و غوغا کنان
فرهنگ فارسی عمید
یکی از مشتقات سلولز که به صورت ورقۀ نازک شفاف تهیه می شود و به دلیل عدم نفوذ رطوبت در آن، در جراحی برای زخم بندی و در صحافی در روکش جلد کتاب به کار می رود، ویژگی جلد کتابی که روکشی از جنس سلوفان داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلوفان
تصویر کلوفان
جسمی سخت، شکننده و نیمه شفاف که در الکل و اتر حل می شود و مصرف دارویی و صنعتی دارد و برای مالیدن بر روی آرشۀ ویولون به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(شُ)
صفت حالیه، در حال شکفتگی. شکوفا. شکفته. رجوع به شکوفاشود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
جمع ترک است که ترکان باشند. گویند ترکان از نسل یافث بن نوح اند. (برهان). ترکها و توران و تورانیان. (ناظم الاطباء). کشور توران و تورانیان را نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). برساختۀ دساتیر و ظاهراً تصحیفی از توران. (از حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی از دهستان درجزین است که در بخش رزن شهرستان همدان واقع است و 600 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
شهری در ایالت شین چیان به ترکستان چین است که امروز خراب و اخیراً بعض رساله ها و الواح پهلوی از آن خرابه ها بدست آمده است که بیشتر راجع به دین مانی است، (از یادداشتهای مرحوم دهخدا)، یکی از شهرهای ترکان ایغور در شمال شرقی ترکستان شرقی حالیه، (فرهنگ فارسی معین)، تورفان ایالتی است از ترکستان چین در ناحیۀ کوهستانی تیانشان درشمال غربی چین و ذکر آن در تاریخ چین آمده است، آنجا در دست مردمی ایرانی و مانوی بوده بعدها ترکان بر آن دست یافته اند و تا دیری مرکز مانویان بود ... (سبک شناسی بهار ج 1 ص 38)، رجوع به همین کتاب ص 18، 38، 41، 129 و 309 و ج 2 ص ب و ج 3 ص 167 و احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 185 و 191 و مزدیسنا ص 314 و 321 و تاریخ مغول اقبال ص 8، 16، 18 و 110 و ایران در زمان ساسانیان ص 2 و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2265 شود
لغت نامه دهخدا
(تِ ءُ نُ)
ملکۀ بیزانس در قرن دهم میلادی. وی کور مادرزاد ولی بسیار زیبا بود و بسال 956 میلادی به ازدواج رومن پسر کنستانتین هفتم درآمد و در سال 959 با شوهر خودصاحب تاج و تخت شد و قدرت و نفوذ فراوان بدست آورد. بسال 963 با داشتن چهار فرزند بیوه شد و چون میخواست قدرت خود را حفظ کند با ’نیسه فور فوکاس’ ازدواج کرد ولی بزودی از وی سیر شدو با ’ژان تزیمیسه’ ارتباط یافت و بکمک او شوهرش را بسال 969 مقتول ساخت ولی این بار موفقیتی در ازدواج با امپراتور جدید بدست نیاورد و بسال 970 تبعید گشت. رجوع بمادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(تِ ءُ)
پادشاه گوتهای شرقی (استروگوت) و برادرزادۀ تئودوریک بزرگ است که بسال 536 میلادی درگذشت. ’امالازونت’ دختر تئودوریک بزرگ پس از درگذشت فرزندش ’اتالاریک’ برای حفظ قدرت خود بسال 534 میلادی تئودات را در حکومت و سلطنت سهیم ساخت، ولی تئودات در برکنار ساختن دخترعمویش شتاب کرد و وی را گرفته درجزیره ای محبوس و سپس او را خفه کرد. ژوستینین امپراتور به خونخواهی ’امالازونت’ برخاست و دو لشکر به فرماندهی ’مندوس’ و ’بلیزر’ برای اشغال مجدد ایتالیا فرستاد. ’مندوس’ بسرعت ’دالماسی’ را اشغال کرد و ’بلیزر’ سیسیل (صقلیه) را متصرف شد. کوشش تئودات برای متارکۀ جنگ مؤثر واقع نشد و بدست افسری کشته گشت
لغت نامه دهخدا
(تِ ءُ)
مستشار حقوقی یونان و یکی از نویسندگان مجموعۀ قوانین ژوستینین است
لغت نامه دهخدا
شور و غوغا و فریاد و صدا و غلغله ای که از ازدحام مردم و یا جانوران درافتد و غرش و خروش دریا وتندباد و باد شدید و طوفان، (ناظم الاطباء)، بعضی طوفان را معرب توفان دانسته اند که در قاموس گفته باران سخت و آب که از زمین برآید و هر چیز که غالب و سیارباشد و همه را فروگیرد، در این صورت طوفان بادی نیزممکن است چنانکه بعضی منجمین در بعضی اوقات حکم کرده اند، (انجمن آرا و آنندراج، در ذیل توف) ...، نعت فاعلی از توفیدن به معنی فریادکننده، غران، ولی طوفان عربی از ریشه دیگری است، رجوع به طوفان و لغات دخیلۀ قرآن تألیف جفری شود، (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
دوست وامق بود که با او بگریخت، (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 399) (از برهان) (اوبهی) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) :
یکی دوستش بود توفان به نام
بسی آزموده به ناکام و کام،
عنصری (از لغت فرس اسدی ایضاً)
توفان غاصب پنجمین از امرای برار پس از برهان عمادشاهی، مدت حکومت از سال 970 تا 976 هجری قمری بوده است، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، رجوع به تاریخ طبقات سلاطین اسلام شود
لغت نامه دهخدا
(اَ وَ)
تثنیۀ اجوف (در حال رفع). دو اجوف.
لغت نامه دهخدا
تصویری از اجوفان
تصویر اجوفان
شکم و زیر شکم کاواکان
فرهنگ لغت هوشیار
شور و غوغا و فریاد و صدا و غلغله غرش و خروش دریا و تند باد شدید و طوفان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوفان
تصویر دوفان
بختک خفتک (کابوس)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توبان
تصویر توبان
شلوار، تنکه، شلوار کوتاه کشتی گیران
فرهنگ لغت هوشیار
چوبهای باریک و پهن که با میخهای آهنین کوچک آنها را بر روی تیرهای سقف بکوبند و سپس آن را با گچ سفید کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توزان
تصویر توزان
مقابل و روبرو
فرهنگ لغت هوشیار
بمعنی ده هزار و ده ریال، پول ایرانی که سابقاً ده هزار دینار بود، مبلغی از پول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توکان
تصویر توکان
فرانسوی نکرنگی از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توقان
تصویر توقان
تاسگی، ور نزدگی (ورن شهوت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاوان
تصویر تاوان
غرامت، جریمه، وجه، خسارت، جبران ضرر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توفان
تصویر توفان
باد سخت، جوش و خروش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نئوپان
تصویر نئوپان
((نِ ئُ))
تخته مصنوعی که از خاک اره فشرده و ضایعات چوب ساخته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توفان
تصویر توفان
طوفان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از طوفان
تصویر طوفان
توفان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تاوان
تصویر تاوان
جریمه، غرامت
فرهنگ واژه فارسی سره
باد، تندباد، کولاک، غران، غوغاکنان
فرهنگ واژه مترادف متضاد