جدول جو
جدول جو

معنی تئودوت - جستجوی لغت در جدول جو

تئودوت
(تِ)
دیودوت بنیان گذار و قائد دولت باختر که از اتحاد باختر و سغدو مرو تشکیل یافته و از دولت سلوکی جدا شده بود (256قبل از میلاد) این دولت مدتی دوام داشت و سلوکی ها در ابتدامتعرض این دولت نشدند و بعد که خواستند آنرا به اطاعت خود درآورند بنای این دولت محکم شده بود. تئودوت پس از قیام در باختر با یک دسته از مردم به پارت رفت و ’آن دروگرس’ والی این مملکت را شکست داد. پس گرگان را گرفت و قشون نیرومندی تشکیل داد ولی بزودی درگذشت و فرزندش بنام تئودوت بحکومت رسید. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2073، 2198، 2202 و رجوع به دیوذتوس و ایران تألیف گرشمن ترجمه محمد معین ص 217 ببعد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اسبابی مرکب از یک دوربین و یک دایرۀ مدرج افقی و یک دایرۀ مدرج قائم که برای اندازه گیری زوایای قائم و افقی در نقشه برداری یا تعیین سمت و ارتفاع یک ستاره به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(تِ ءُ دُ رِ)
اسقف کورس بوده و در حدود سنۀ 460 میلادی فوت شده و در مجادلات و مباحثات دینی نصف اول قرن پنجم فعالیتی نشان داده، تاریخ روحانیون سالهای 324-429 میلادی را برشتۀ تحریر درآورده است. (ایران در زمان ساسانیان کریستن سن ترجمه یاسمی چ 2 ص 94). رجوع به تئودوره سیری شود
لغت نامه دهخدا
امپراتور انام (1830- 1883 میلادی)، آزار و شکنجه ای که او نسبت به مبلغان دین مسیح روا داشت موجب دخالت نظامی دولت فرانسه در کوشن شین و سپس لشکرکشی به تونکن گردید، (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
جفت که ضد طاق باشد، (فرهنگ رشیدی) (از برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری)، تروده و زوج و دوگانه نیز گویند، (ناظم الاطباء)، اما بدین معنی تروه بضم راء و واو معروف در فصل راء گذشت و در نسخۀ سروری توروه به ضم تاء و فتح راء مهمله و واو دوم، و تودوه، به ضم تاء و دال مهمله آورده، واﷲ اعلم، (فرهنگ رشیدی)، به این معنی بجای دال ابجد، رای قرشت هم آمده است، (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج)، رجوع به تروه و تروده و توروه شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ رُ دُ)
اگر چه او را پدر مورخین خوانده اند ولی در واقع نخستین مورخ نبوده زیرا قبل از او اشخاص دیگری از یونانیها مانند هکاته چیزهایی نوشته اند که به ما نرسیده و ظن قوی میرود که هرودوت و مورخین قرون بعد از این نوشته هااستفاده کرده اند، بی اینکه اسم مؤلف را برده باشند. هرودت از مردم هالی کارناس مستعمرۀ یونانی آسیای صغیر بود و چون این شهر جزومستملکات ایران به شمار میرفت مورخ مذکور از تبعۀ ایران محسوب می شد. مدت زندگانی او را از 484 تا 425 قبل از میلاد دانسته اند. وی سیاحت های متعدد در ممالک مشرق قدیم کرده و تحقیقات خود را راجع به احوال و تاریخ این ممالک نوشته است. نوشته های او شامل نه کتاب است و از این جهت آن را ’تاریخ در نه کتاب’ نامند و هر یک از کتابهای او به نام یکی از ارباب انواع یونان کهن است. بعضی از محققان تقسیم و نامگذاری آثار هرودوت رااز قرون بعد میدانند و معتقدند که تألیفات او در ابتدا تقسیماتی نداشته است زیرا وقتی که میخواهد خواننده را به مطلبی مذکور درگذشته ارجاع دهد بدون اشارت به کتاب با عبارت ’حکایتی دیگر’ یا ’در حکایتهای دیگر’ کار را به مسامحه میگذراند. ایران قدیم آبادان وپرنعمت بود و ملل دیگر و از جمله یونانیها برای سیاحت یا کار به این کشور می آمدند ولی اطلاعاتی که یک سیاح یونانی می توانست با کمک مترجم درباره تاریخ و اوضاع کشوری چون ایران به دست آورد چندان دقیق و قابل توجه نبود و این ناپختگی اطلاعات در آثار هرودوت که البته به ایران هم نیامده بود - هویداست. سنوات وقایعدرهم و ناهمآهنگ است، در موارد زیادی داستانگویی جای تاریخ را گرفته، داستانها هم مشوش است و علاوه بر اینها گویی روح افسانه دوستی یونانی هم آن را جلوۀ فوق العاده و دور از واقع داده است. نوشته های هرودوت درباره بابل و آسور هم آشفته و افسانه آمیز است. وی میگوید که مأخذ تحقیقات او کاهنان مصر و بابل بوده انداما محققان سفر او را به بابل قبول ندارند و نیز بعید میدانند که وی از کاهنان درجۀ اول استفاده کرده باشد. با وجود این کتابهایش از این نظر که منظرۀ کلی مشرق قدیم را مینمایاند قابل توجه است. در ذکر ارقام نیز گاه اغراق می کند. مینویسند که هرودوت نوشته های خود را در آتن برای مردم میخوانده است و اوسیوس وقایع نگار ثقۀ قرن سوم میلادی ضمن گفتگو درباره سالهای 445 و 446 قبل از میلاد میگوید: هرودوت کتاب خود را در ملأعام در آتن خواند و به افتخار بزرگی نائل شد. باتوجه به اشارات پلوتارک معلوم می شود که هرودوت مورد توجه مردم آتن بوده و آنها در برابر ستایش آتن صله هایی هم به او میداده اند. درباره این مورخ نظرات جور واجوری اظهار شده است. ارسطو او را افسانه گوی ولی خوش بیان و دارای قدرت نویسندگی دانسته است. توسیدید میگوید که او به نوشتن حقایق توجه و علاقه نداشته است. کتزیاس پزشک دربار داریوش دوم و اردشیر دوم مواردی از نوشته های او را درباره کورش بزرگ، کمبوجیه، داریوش وخشایارشا تکذیب کرده است. ژوزف فلاویوس مورخ یهودومان تن مورخ مصری هم معتقد به اشتباه در روایات او هستند. سیسرون سخنور نامدار رومی او را پدر تاریخ نامیده ولی در عین حال به افسانه گویی او اشاره کرده است. اما تاریخ دانان متأخر معتقدند که او با وجود افسانه گویی از حقیقت زیاد دور و به آن بی توجه نبوده است. و بالاخره درباره هرودوت باید گفت که بیشتر کشفیات راجع به ایران قدیم مطالب نوشته های او را تأیید می کند. (از ایران باستان پیرنیا صص 66- 73 به اختصار)
لغت نامه دهخدا
(تَ دُ)
نام ستارۀ پنجم از صورت بنات النعش در نزدهندوان مذکور در بشن پران. (ماللهند بیرونی ص 197)
لغت نامه دهخدا
(تِ ءُ دُ)
تئودولیت. دستگاهی دارای آلیداد و دوربین برای نقشه برداری و سنجش زوایا در امور و اندازه گیری فواصل ستارگان بکار می رود. رجوع به ارتفاع سنج شود
لغت نامه دهخدا
(تِ ءُ دُ)
امپراتوریس شرق در قرن یازدهم میلادی دختر کنستانتین هشتم است که در قتل پدر خود شرکت داشت (1030 میلادی). در انقلاب 1042 که میشل پنجم برکنار شد، وی بسلطنت رسید، پس از چندی ’زوئه’ او را کنار زد. آنگاه با ’کنستانتین مونرماک’ ازدواج کرد و بعد از مرگ او مدت دو سال قدرت حکومت را بدست گرفت (1054-1056 میلادی) و با وی دودمان سلطنت ’مقدونیه’ پایان یافت
امپراتوریس مشرق (527-548 میلادی) و زن ژوستینین اول. وی زنی بلندپرواز و حریص و در عین حال بااطلاع و فعال بود و تا زنده بود، روح دولت ژوستینین بشمار می آمد و در توطئۀ ’نیکا’ جسارت و خونسردی او باعث حفظ تاج و تخت ژوستینین گردید
امپراتوریس شرق در قرن نهم میلادی و زوجه امپراتور تئوفیل (829-842 میلادی) بود. وی پس از مرگ شوهر از سال 842 تا 856 بعنوان نایب السلطنۀ فرزند خردسال خود حکومت کرد. در پایان عمر در دیری معتکف شد و بسال 867 میلادی درگذشت
لغت نامه دهخدا
(تِ ءُ دُ)
نام قدیمی ’کفه’ یا ’کافا’، شهر و بندری است در کریمه (قریم)
لغت نامه دهخدا
(تِ ءُ دُ)
تئودوسیوس. کنت و ژنرال رومی و پدر امپراتور تئودوز بزرگ متوفی بسال 376 میلادی هنگامی که ’پیکت ها’ و ’اسکوتها’ دست بفساد و شورش زده بودند از طرف امپراتور والنتینین مأمور سرکوبی آنان شد و بخوبی از عهدۀ اجرای آن برآمد و پس از چندی بسال 370 میلادی انقلاب ’فیرموس لومور’ را در ’موریتانی’ سرکوب کرد. آنگاه مورد سؤظن امپراتور ’والانس’ و حملۀ وزیران دربار قرارگرفت و سپس زندانی و محکوم بمرگ شد
تئودوسیوس. هندسه دان یونانی که در قرن اول میلادی میزیست. وی در ’بیتی نی’ متولد شد و بنامهای ’تئودوز تری پولیی’ و ’تئودوز بیتی نیی’ نیز شهرت داشت. از وی سه اثر جالب باقی مانده است: ’سفه ریکا’، ’دو هابیتاسیونیبوس’ و ’دودیبوس انوکتیبوس’. رجوع به ثاودوسیوس در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(تِ ءُ)
اسقف اورلئان متوفی بسال 821 میلادی و در ’فلئوری - سور - لوار’ کشیش بود و کلیسای ژرمینیی را بنیان نهاد
لغت نامه دهخدا
تئوروی (برابر خرداد) یکی از شش حامل شر اهریمن در مقابل امشاسپندان. موجب اتلاف و فساد و شکست و گرسنگی و تشنگی و شریک ’زئی ریش’ (برابر امرداد) است. (مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی تألیف محمد معین ص 163)
لغت نامه دهخدا
(تِ ءُ)
پادشاه گوتهای شرقی (استروگوت) و برادرزادۀ تئودوریک بزرگ است که بسال 536 میلادی درگذشت. ’امالازونت’ دختر تئودوریک بزرگ پس از درگذشت فرزندش ’اتالاریک’ برای حفظ قدرت خود بسال 534 میلادی تئودات را در حکومت و سلطنت سهیم ساخت، ولی تئودات در برکنار ساختن دخترعمویش شتاب کرد و وی را گرفته درجزیره ای محبوس و سپس او را خفه کرد. ژوستینین امپراتور به خونخواهی ’امالازونت’ برخاست و دو لشکر به فرماندهی ’مندوس’ و ’بلیزر’ برای اشغال مجدد ایتالیا فرستاد. ’مندوس’ بسرعت ’دالماسی’ را اشغال کرد و ’بلیزر’ سیسیل (صقلیه) را متصرف شد. کوشش تئودات برای متارکۀ جنگ مؤثر واقع نشد و بدست افسری کشته گشت
لغت نامه دهخدا
(تِ ءُ دِ)
شاعر و نویسندۀ یونانی از شاگردان وپیروان ایسوقراطس (ایسوکرات) و افلاطون و ارسطو بود. وی در حدود قرن چهارم قبل از میلاد در آتن درگذشت
لغت نامه دهخدا
(تَ رَسْ سُ)
برابر شدن بر کسی زمین و یافراگرفتن آن و یا ویران کردن و یا بشکستن: تودأت علیه الارض، منقطع گردیدن و پنهان شدن اخبار از کسی: تودأت علیه و عنه الاخبار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) ، گرفتن مال خود را: توداء زید علی ماله. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، هلاک کردن کسی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به تودی ٔ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تئودلیت
تصویر تئودلیت
فرانسوی بالستیاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تئودولیت
تصویر تئودولیت
زاویه سنج
فرهنگ لغت هوشیار