جدول جو
جدول جو

معنی تئاکی - جستجوی لغت در جدول جو

تئاکی
(تِ)
تهیاکی. یکی از جزایر ’ایونی’ که نام باستانی آن ’ایتاک’ بود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تباکی
تصویر تباکی
گریۀ دروغی کردن، خود را به گریه زدن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ شَ)
گرستن نمودن. (زوزنی). خود را گریان نمودن. خویشتن چون گریانی ساختن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). گریۀ دروغ نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خود را بشکل گریه کننده درآوردن. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
(اِ کِ)
همدیگر را گله کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گله کردن بعض قوم از بعض دیگر. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تشاکی
تصویر تشاکی
گلگی: گله داشتن از یکدیگر شکایت کردنگله کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباکی
تصویر تباکی
به دروغ گریه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباکی
تصویر تباکی
((تَ))
گریه دروغی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تشاکی
تصویر تشاکی
((تَ))
از یکدیگر شکایت کردن، گله کردن
فرهنگ فارسی معین