مأخوذ از بیک یا بیگ ترکی. بیکی. لقب گونه ای است که در آخر اسم مردان درآید: دریابیگی. طوی بیگی. دیوان بیگی. ایل بیگی. قوربیگی. چوپان بیگی. قلعه بیگی. بیگلربیگی. (یادداشت مؤلف). و رجوع به بیگ و بیگلربیگی شود
مأخوذ از بیک یا بیگ ترکی. بیکی. لقب گونه ای است که در آخر اسم مردان درآید: دریابیگی. طوی بیگی. دیوان بیگی. ایل بیگی. قوربیگی. چوپان بیگی. قلعه بیگی. بیگلربیگی. (یادداشت مؤلف). و رجوع به بیگ و بیگلربیگی شود
اصل آن بکسر گاف است بمعنی بیگ من چنانکه خانم نیز بمعنی خان من است لکن متداول بضم گاف است، تأنیث بیگ. مؤنث بیگ. (ناظم الاطباء). لقب گونه ای است که در آخر اسم زنان آید: فاطمه بیگم. (یادداشت مؤلف). عنوان زنان ارجمند. خانم. خاتون. بی بی. بانو. سیده خاتون. ستی. خدیش. کدبانو. و بیگم بیشتر به علویه ها گویند. (یادداشت مؤلف). لقب زنان نجیب و محترم. (ناظم الاطباء) ، زن بیگ (و میم درین لغت برای تأنیث است) ، چنانکه خانم زن خان باشد. (آنندراج) ، ملکۀ مادر. (فرهنگ فارسی معین)
اصل آن بکسر گاف است بمعنی بیگ من چنانکه خانم نیز بمعنی خان من است لکن متداول بضم گاف است، تأنیث بیگ. مؤنث بیگ. (ناظم الاطباء). لقب گونه ای است که در آخر اسم زنان آید: فاطمه بیگم. (یادداشت مؤلف). عنوان زنان ارجمند. خانم. خاتون. بی بی. بانو. سیده خاتون. ستی. خدیش. کدبانو. و بیگم بیشتر به علویه ها گویند. (یادداشت مؤلف). لقب زنان نجیب و محترم. (ناظم الاطباء) ، زن بیگ (و میم درین لغت برای تأنیث است) ، چنانکه خانم زن خان باشد. (آنندراج) ، ملکۀ مادر. (فرهنگ فارسی معین)
جزوی از گیاه که نازک و پهن است و از کنارهای ساقه یا شاخه ها روید و بیشتر برنگ سبراست اندامی از گیاه که اغلب بصورت صفحات پهن و سبربراثر رشد و نمو جوانه انتهائی یا جوانه های محوری برروی ساقه گیاه ظاهر میشود. غالبا این عضو دارای تقارن دو طرفی است. برگها باشکال گوناگون در گیاهان مختلف دیده میشود ورق ورقه بلگ، نوعی درفش برای قطع کردن کرباس در طول تخت گیوه، ساز نوا اسباب دستگاه سامان (خصوصا مهمانی)، توشه آزوقه، قصد عزم، التفات توجه پروا، نغمه آهنگ. یا برگ کازرونی. انیسون بری یا برگ نیل. وسمه
جزوی از گیاه که نازک و پهن است و از کنارهای ساقه یا شاخه ها روید و بیشتر برنگ سبراست اندامی از گیاه که اغلب بصورت صفحات پهن و سبربراثر رشد و نمو جوانه انتهائی یا جوانه های محوری برروی ساقه گیاه ظاهر میشود. غالبا این عضو دارای تقارن دو طرفی است. برگها باشکال گوناگون در گیاهان مختلف دیده میشود ورق ورقه بلگ، نوعی درفش برای قطع کردن کرباس در طول تخت گیوه، ساز نوا اسباب دستگاه سامان (خصوصا مهمانی)، توشه آزوقه، قصد عزم، التفات توجه پروا، نغمه آهنگ. یا برگ کازرونی. انیسون بری یا برگ نیل. وسمه