معنی بیکلا - جستجوی لغت در جدول جو

بیکلا

لغت نامه دهخدا

(بَ کَ)

دهی است از دهستان میانرود سفلای بخش نور شهرستان آمل. سکنۀ آن 130 تن. آب آن از رود خانه بریرود و محصول آن برنج و مختصر غلات و نیشکر است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا

بیدلا

(دِ)

بیدلانه. (از رشیدی) سخنان بیربط و هذیان را گویند. (برهان) (از جهانگیری) (هفت قلزم). هذیان. سخنان پریشان بیمعنی که بیدلانه گفته شود یعنی دل از آن خبردار نباشد. (انجمن آرا) (آنندراج). کلام بیمعنی. سخن یاوه و بیهوده. (ناظم الاطباء) :
سخن جای دگر بردم از آن سردی بیفتادم
نشاید بیدلا گفتن بیا تا بگذرم زینها.
نزاری

لغت نامه دهخدا

میکلا

(مِ)

دهی است از دهستان بالاتجن بخش مرکزی شهرستان شاهی، واقع در 11هزارگزی جنوب باختری شاهی با 375 تن جمعیت. آب آن از نهر هتکه و رود خانه تالار و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا

بیکا

دهی از دهستان رودان شهرستان میناب است و 1605 تن سکنه دارد، (از دائره المعارف فارسی)
دهی است دوفرسنگی جنوب ده بارز بفارس، (فارسنامۀ ناصری)

لغت نامه دهخدا