- بیکس (پسرانه)
- تنها و بدون حامی (نگارش کردی: بکهس)
معنی بیکس - جستجوی لغت در جدول جو
- بیکس
- کسی که خویشاوند و یار و یاور نداشته باشد، بینوا بیچاره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی خویشاوندی بی یاری، بینوایی بیچارگی
بدون حس بدون احساس، کودن ابله، بی محبت
انتظار، توقع، طمع
مقام و رتبه بیک
فرانسوی دو آسه ای
یونانی تازی شده ناژو از گیاهان صنوبر
غریب، بی یار
مشت زنی
نوعی ورزش و ان عبارت است از مشت زدن به یکدیگر با دستکش های مخصوص در زمین مربعی شکل
تنها، بی یار، کسی که دوست و آشنا و خانواده ندارد، غریب، بیچاره، بینوا
ثابت، تغییر ناپذیر
نام حرف بیست و چهارم الفبای فرانسه، حرفی که در معادلات ریاضی نشان دهنده مجهول است، مجازاً عنوانی برای شخص یا چیزی که مشخصاتش معلوم نیست
جعبه
ثابت، بدون حرکت
ادغام کردن چند منبع تصویری یا صوتی یا هر دو بر روی یک نوار
نوعی مسابقۀ ورزشی که میان دو هم وزن و در زمین مربع شکل با دستکش مخصوص انجام می شود که طی آن ورزشکاران با زدن ضربات مشت به حریف امتیاز می گیرند
بدون تغییر، ثابت
بیوسیدن، امید، آرزو، برای مثال هرکه را همت بلند بود / راه یابد به منتهای بیوس (ابن یمین - مجمع الفرس - بیوس)
غلبه کردن بر خصم و دشمن
بنگرید به بک عنوانی که بشاهزادگان و نجبا داده میشد، امیر قبیله ای کوچک، فرمانده سپاه