- بیوگرافی
- زندگینامه، سرگذشت، سرگذشت نامه
معنی بیوگرافی - جستجوی لغت در جدول جو
- بیوگرافی
- شرح حال نویسی
- بیوگرافی
- شرح حال نویسی، زندگی نامه
- بیوگرافی
- کتابی که در آن زندگی نامه شخصیتی شرح داده شده باشد، سرگذشت، شرح حال، زندگی نامه (واژه فرهنگستان)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ثبت منحنی انقباضات عضلانی
جمعیت شناسی
عکّاسی، علم وفن گرفتن عکس
فرانسوی ماهیچه نگار فرانسوی ماهیچه نگاری
عروسی نکاح
عروسی
دستگاهی که انقباضات ماهیچه را ترسیم می کند
دستگاهی است که جهت ثبت منحنی انقباضات عضلانی بکارمیرود. این دستگاه بطور کلی از یک استوانه دوده اندود و یک قلم ثبات ساخته شده که انتهای قلم ثبات را بوسیله نخی بعضله موردآزمایش (معمولاعضله گاستروکنمین پای قورباغه) وصل میکنند
عروسی، ازدواج، جشنی که به مناسبت ازدواج دو نفر برگذار می شود، طوی، طو، زلّه، پیوگانی، عرس برای مثال ساخت آنگه یکی بیوگانی / هم بر آیین و رسم یونانی (عنصری - ۳۷۰)
شرح حال بزرگان که خودشان بنویسند
((اُ تُ گِ))
فرهنگ فارسی معین
شرح حالی که خود شخص بنویسد، زندگینامه خود نوشت، سرگذشت خود، شرح حال خود (واژه فرهنگستان)
زندگی نامۀ خودنوشت