جدول جو
جدول جو

معنی بیوند - جستجوی لغت در جدول جو

بیوند
(وَ)
غدر. بی وفایی. (از برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج). خیانت. فریب و حیله. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
بیوند
خیانت، فریب
تصویری از بیوند
تصویر بیوند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیوند
تصویر پیوند
(دخترانه)
ارتباط، پیوسته بودن دو یا چند کس یا چیز به هم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیورد
تصویر بیورد
(پسرانه)
نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باوند
تصویر باوند
(دخترانه)
اصیل، خانوادهایی معروف از کردها که در شمال ایران حکومتی پایه نهادند (نگارش کردی: باوهند)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پیوند
تصویر پیوند
پیوستن، اتصال، پیوستگی، همبستگی، ازدواج، وصلت مثلاً پیوندتان مبارک باد
در علم زیست شناسی اتصال جوانه یا شاخۀ درختی به شاخه یا ساقۀ درخت دیگر که از همان نوع یا شبیه آن باشد و این عمل برای تبدیل میوه های پست و نامرغوب به میوه های درشت و خوب و ازدیاد میوۀ درخت صورت می گیرد
رابطۀ خوب مثلاً پیوند دوستی، خویشی، خویش و تبار، عهد، پیمان، وصله
پیوند اسکنه ای: در کشاورزی پیوندی که در آن تنۀ درخت جوان را به ارتفاع ۲۰ سانتی متر از روی زمین قطع می کنند، بعد ته مانده را شکاف می دهند و شاخۀ پیوند را میان شکاف می گذارند و می بندند، موسم پیوند زدن درختان غالباً از ۱۵ اسفند است تا ۱۵ فروردین، پیوند شکافی
پیوند بریدن: پاره کردن رشتۀ اتصال و به هم بستگی، قطع خویشی و قرابت
پیوند پذیرفتن: قبول پیوند کردن، قبول به هم بستگی، خویشی و دوستی کردن
پیوند جستن: پیوستگی خواستن، وصل جستن، خویشی خواستن
پیوند خواستن: پیوند جستن، پیوستگی خواستن، وصل جستن، خویشی خواستن
پیوند خوردن: در علم زیست شناسی پیوند یافتن درخت، قبول پیوند کردن درخت، در پزشکی متصل شدن عضو پیوند خورده
پیوند داشتن: پیوستگی داشتن، دارای پیوند بودن
پیوند زدن: در پزشکی قرار دادن عضو سالم به جای عضو ضایع شده مانند جایگزین کردن قلب سالم به جای قلب معیوب یا قرار دادن کلیۀ سالم به جای کلیۀ از کار افتاده، پیوند اعضا
پیوند ساختن: وصلت کردن، خویشی و قرابت کردن
پیوند شکافی: پیوند اسکنه ای، در کشاورزی پیوندی که در آن تنۀ درخت جوان را به ارتفاع ۲۰ سانتی متر از روی زمین قطع می کنند، بعد ته مانده را شکاف می دهند و شاخۀ پیوند را میان شکاف می گذارند و می بندند، موسم پیوند زدن درختان غالباً از ۱۵ اسفند است تا ۱۵ فروردین
پیوند شکمی: در علم زیست شناسی پیوندی که در آن پوست شاخۀ درختی را که می خواهند پیوند بزنند شکاف کوچکی می دهند و جوانه ای را که از درخت دیگر جدا کرده اند در آن شکاف قرار می دهند و اطرافش را با نواری از پوست درخت می بندند تا بگیرد
پیوند کردن: متصل کردن، وصل کردن، در علم زیست شناسی پیوند زدن درخت، ملحق ساختن دو تکۀ جداشده به یکدیگر، در پزشکی پیوند زدن، وصلت کردن، ازدواج کردن
پیوند گرفتن: قبول پیوند کردن، پیوند پذیرفتن
پیوند گسستن: پیوند بریدن، پاره کردن رشتۀ اتصال و به هم بستگی، قطع خویشی و قرابت
پیوند گسلیدن: پیوند بریدن، پاره کردن رشتۀ اتصال و به هم بستگی، قطع خویشی و قرابت
پیوند گسیختن: پیوند بریدن، پاره کردن رشتۀ اتصال و به هم بستگی، قطع خویشی و قرابت
پیوند لوله ای: در کشاورزی پیوندی که در آن پوست جوانه دار شاخۀ درخت را به شکل لولۀ کوتاه درمی آورند و به شاخۀ دیگر که پوست آن را به همان اندازه کنده باشند پیوند می کنند
پیوند مریم: در علم زیست شناسی درختی با برگ های دراز خوش بو شبیه برگ بید، چوب آن نیز خوشبو است، در طب قدیم در مداوای تنگی نفس و برای تقویت کبد، درمان سیروز و دفع کرم معده به کار می رفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیدوند
تصویر بیدوند
نوعی سنگ به رنگ های گوناگون و معمولاً سرخ که در طب قدیم برای معالجۀ درد چشم به کار می رفته، شادنه، حجر هندی، شادنج، شادانج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریوند
تصویر ریوند
گیاهی از خانوادۀ ریواس با ساقۀ خزنده که مصرف دارویی داشته
فرهنگ فارسی عمید
گیاهی از تیره ترشکها (هفت بند ها) که در حدود 20 گونه از آن شناخته شده و همه متعلق بنواحی معتدله خصوصا آسیای مرکزی و غربی هستند. گیاهی است پایا و دارای ساقه ای خزنده زیر زمینی و گلهای نر و ماده که در انتهای ساقه مجتمع شوند. از ساقه خزنده آن که به نام ریشه ریوند مرسوم است و همچنین برگهای آن استفاده طبی کنند گونه خوراکی این گیاه بنام ریواس مرسوم است راوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیوند
تصویر پیوند
نزدیک نسبی، قوم، خویشاوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیوند
تصویر قیوند
قاوند بنگرید به قاوند
فرهنگ لغت هوشیار
نیوند مریم یکی از گونه های سداب کوهی است که به آن هزار اسپند نیز گویند و بعربی حب المحلب نیز خوانند، پیوند مریم. توضیح بنظر می آید مرادف حب المحلب بعلت شباهت املائی نیوند میریم یا پیوند مریم است و صحیح نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
رنگی است نزدیک به زرد، بور و طلایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیوند
تصویر پیوند
((پَ یا پِ وَ))
پیوستگی، اتصال، بستگی، وصلت، خویشاوند، قوم، رشته هایی که ماهیچه ها را به یکدیگر متصل می کنند، وصل کردن شاخه درختی به درختی دیگر از همان نوع که میوه هایش نامرغوب است، برای بهتر شدن میوه ها، ترکیب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ریوند
تصویر ریوند
((وَ))
گیاهی است با ساقه سفید و برگ های بزرگ و پهن، مزه ترش دارد و دارای مقدار زیادی ویتامین C می باشد، ریواس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیوند
تصویر پیوند
رابطه، وصل، ارتباط، ربط، لینک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیوند
تصویر پیوند
Transplantation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
Blonde
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
blond
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پیوند
تصویر پیوند
трансплантация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
blond
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پیوند
تصویر پیوند
Transplantation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
блондинистий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پیوند
تصویر پیوند
трансплантація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
blond
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پیوند
تصویر پیوند
przeszczep
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
блондинистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پیوند
تصویر پیوند
移植
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
loiro
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پیوند
تصویر پیوند
transplante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
biondo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پیوند
تصویر پیوند
trapianto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پیوند
تصویر پیوند
trasplante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
rubio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بلوند
تصویر بلوند
金色的
دیکشنری فارسی به چینی