جدول جو
جدول جو

معنی بیوم - جستجوی لغت در جدول جو

بیوم
(بَیْ یو)
نام قریه ای است در مصر. (دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قیوم
تصویر قیوم
(پسرانه)
قائم به ذات، بسیار پایدار، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیوی
تصویر بیوی
(دخترانه)
انسان بی آزار، سلامت (نگارش کردی: بوهی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیور
تصویر بیور
(دخترانه)
بی بهره، عدد میلیون در ریاضی (نگارش کردی: بوهر)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیگم
تصویر بیگم
(دخترانه)
عنوان زنان منسوب به خانواده های سلطنتی و بزرگان، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند فاطمه بیگم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیچم
تصویر بیچم
(دخترانه)
هیئت، سیما (نگارش کردی: بیچم)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قیوم
تصویر قیوم
پاینده، قائم به ذات، از نام های باری تعالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیوگ
تصویر بیوگ
عروس، زنی که تازه ازدواج کرده، تازه عروس، نوعروس، پیوگ، بیوک، عروسه، گلین، ویوگ، بیو برای مثال بس عزیز و بس گرامی شاد باش / اندر این خانه به سان نوبیوگ (رودکی - لغت فرس۱ - بیوگ)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیوه
تصویر بیوه
فاقد همسر بر اثر طلاق یا مرگ همسر مثلاً بیوه زن، بیوه مرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیوت
تصویر بیوت
بیت ها، دو مصراع از شعر، خانه ها، جمع واژۀ بیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غیوم
تصویر غیوم
غیم ها، ابرها، سحاب ها، جمع واژۀ غیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیور
تصویر بیور
ده هزار، دارای ده هزار عدد از چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیرم
تصویر بیرم
دیلم، میلۀ آهنی ضخیم برای سوراخ کردن یا حرکت دادن چیزهای سنگین، بارم
نوعی پارچۀ نخی نازک، برای مثال به تیر با سپر کرگ و مغفر پولاد / همان کند که به سوزن کنند با بیرم (فرخی - ۲۳۱)
فرهنگ فارسی عمید
(بَیْ یو)
محمد افندی بیومی. (1268 هجری قمری) ریاضیدان مصری، وی در نخستین هیأت علمی بسال 1241هجری قمری از طرف حکومت مصر به فرانسه رفت و پس از نه سال توقف در فرانسه بسال 1250 هجری قمری بمصر بازگشت و در مدرسه مهندسی بولاق در قاهره به تدریس آغاز کردو به اتفاق رفاعه بک بترجمه کتابهای تاریخی و جغرافیایی پرداخت. او راست: ثمرهالاکتساب (در علم حساب). جامع الثمرات (در مثلثات). الجبر و المقابله. و میکانیک و هندسۀ توصیفی. (از معجم المطبوعات العربیه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خیوم
تصویر خیوم
ترسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیوم
تصویر سیوم
در مرحله سه سوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیوم
تصویر دیوم
جمع دمه، بش ها باران های پیوسته همیشگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیرم
تصویر بیرم
پارچه نخی نازک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیغم
تصویر بیغم
بی اندوه بدون غصه بیرنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیوت
تصویر بیوت
جمع بیت، خانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیگم
تصویر بیگم
خانم، بانو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیلم
تصویر بیلم
غوزه، دارچین سپید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیور
تصویر بیور
عددی معادل ده هزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیوز
تصویر بیوز
هلاک گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیوس
تصویر بیوس
انتظار، توقع، طمع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیوک
تصویر بیوک
ترکی بزرگ بزرگ مهتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیوگ
تصویر بیوگ
عروس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیون
تصویر بیون
جمع بین، میانه ها، کران ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیوه
تصویر بیوه
زن شوهر مرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بموم
تصویر بموم
جمع بم، بم ها بن کاهیده ابن: پور جمع بم صداهای پر و درشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغوم
تصویر بغوم
بانگ نرم در جانوران، پیچیده گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضیوم
تصویر ضیوم
جمع ضیم، ستم ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیدم
تصویر بیدم
آنور
فرهنگ واژه فارسی سره
بیاموز
فرهنگ گویش مازندرانی
آموخته، آموزش دیده، تربیت شده، گاونر تربیت شده جهت شخم
فرهنگ گویش مازندرانی