جدول جو
جدول جو

معنی بینش - جستجوی لغت در جدول جو

بینش
بینایی، بینندگی، بصیرت، نگاه، نظر
تصویری از بینش
تصویر بینش
فرهنگ فارسی عمید
بینش(نِ)
اسم مصدر از دیدن. قدرت دید. بینائی. بصارت. (از آنندراج) :
من رسالات و دواوین و کتب سوخته ام
دیدۀ بینش این حال ضرر بگشائید.
خاقانی.
هرگاه که بینش تو گردد بکمال
کوری خود آن زمان توانی دیدن.
عطار.
باد را بی چشم گر بینش نداد
فرق چون میکرد اندر قوم عاد.
مولوی.
بینش ما نیاورد طاقت حسن روی او.
سعدی.
دیدن حسن رخت می آورد در دیده آب
بینش خورشید بینا برنتابد بیش از این.
سلمان ساوجی.
، بصیرت درک اشیاء. بصیرت. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) :
همت کس عاقبت اندیش نیست
بینش کس تا نفسی بیش نیست.
نظامی.
چون نظر از بینش توفیق ساخت
عارف خود گشت و خدا را شناخت.
نظامی.
- اهل بینش، مردم بصیر و بینا. اهل بصیرت:
ای چشم و چراغ اهل بینش
مقصود وجود آفرینش.
نظامی.
، نگاه کردن. دیدن. بینندگی. رؤیت. نظر. نگاه. (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء) :
شیشه بازی سرشکم نگری از چپ و راست
گر بر این منظر بینش نفسی بنشینی.
حافظ.
، دیده. بصر. باصره. (یادداشت مؤلف) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
بینش
بینندگی
تصویری از بینش
تصویر بینش
فرهنگ لغت هوشیار
بینش((نِ))
رؤیت، بصیرت
تصویری از بینش
تصویر بینش
فرهنگ فارسی معین
بینش
بصیرت
تصویری از بینش
تصویر بینش
فرهنگ واژه فارسی سره
بینش
بصیرت، بینایی، خرد، آگاهی، دانش، درک، دید، شعور، شناخت، فرهنگ، فضل، کمال، معلومات، وقوف
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بینش
بصيرةً
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به عربی
بینش
Insight, Vision
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بینش
perspicacité, vision
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بینش
discernimento, visão
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بینش
بصیرت , بصارت
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به اردو
بینش
прозрение , зрение
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به روسی
بینش
Einsicht, Vision
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به آلمانی
بینش
прозорливість , бачення
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بینش
wgląd, wizja
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به لهستانی
بینش
洞察力 , 视力
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به چینی
بینش
ufahamu, maono
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بینش
অন্তর্দৃষ্টি , দৃষ্টি
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به بنگالی
بینش
intuizione, visione
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بینش
içgörü, vizyon
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بینش
통찰력 , 시력
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به کره ای
بینش
洞察 , 視覚
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بینش
תּוֹבָנָה , חָזוֹן
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به عبری
بینش
wawasan, visi
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بینش
ความเข้าใจลึกซึ้ง , วิสัยทัศน์
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به تایلندی
بینش
inzicht, visie
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به هلندی
بینش
perspicacia, visión
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بینش
अंतर्दृष्टि , दृष्टि
تصویری از بینش
تصویر بینش
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بینر
تصویر بینر
(پسرانه)
بیننده (نگارش کردی: بینهر)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بینت
تصویر بینت
دلیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بینه
تصویر بینه
دلیل و حجت
فرهنگ لغت هوشیار
عضو بدن انسان و حیوانات میباشد که در بالای دهان قراردارد و با آن نفس کشیده میشود و بو استشمام میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیهش
تصویر بیهش
دیوانه، بیشعور، ناتوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برینش
تصویر برینش
بریدگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بینا
تصویر بینا
آگاه، بصیر، بیننده
فرهنگ لغت هوشیار