- بیمه
- ضمانت مخصوصی است از جان و مال که شخص ماهانه مبلغی به شرکت بیمه پرداخت می کند و در صورت اصابت به مال و جان شرکت مبلغ معینی پرداخت می نماید، اطمینان
معنی بیمه - جستجوی لغت در جدول جو
- بیمه
- آسورانس
- بیمه
- قراردادی که طی آن شخص هر گونه خطر، زیان و خسارتی را که ممکن است به جان یا مال او وارد شود، با پرداخت حق معینی به عهدۀ شرکت ها یا بنگاه های مخصوص این کار می گذارد که هرگاه آن خطر یا خسارت به او رسید بیمه کننده غرامت آن را بدهد، شرکت بیمه گر
- بیمه ((مِ))
- عقدی است که به موجب آن یک طرف (بیمه گر) تعهد می کند در ازای پرداخت وجه (حق بیمه) از طرف دیگر (بیمه گذار) در صورت وقوع حادثه خسارت وارده بر او را جبران کند و انواع مختلف دارد، آتش سوزی، اتومبیل، از کار افتادگی، حوادث، عمر، اتکایی، بیکاری
- بیمه
- Insurance
- بیمه
- страхование
- بیمه
- Versicherung
- بیمه
- страхування
- بیمه
- ubezpieczenie
- بیمه
- seguro
- بیمه
- assicurazione
- بیمه
- seguro
- بیمه
- assurance
- بیمه
- verzekering
- بیمه
- การประกัน
- بیمه
- asuransi
- بیمه
- تأمينٌ
- بیمه
- בִּיטוּחַ
- بیمه
- sigorta
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه مهربانی ندارد بی محبت. بیمهری بی محبتی
صفحه
شکوفه روفاندار (درخت مسواک) دیگ دیگ سنگی افزاری است درودگر انرا که بوسیله آن چوب و تخته را سوراخ کنند مثقب
باسمه: ترکی پارچه نگاری زر نگاشته
گوشه ای از بزمگاه
پوستی که هنوز آن را دباغت نکرده باشند
ریش انبوه و بلند