جدول جو
جدول جو

معنی بیلیکانی - جستجوی لغت در جدول جو

بیلیکانی
نام یکی از طوایف کرد. (کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او رشید یاسمی ص 105)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ)
منسوب به بلکیان، و آن از قرای مرو است. (از اللباب فی تهذیب الانساب) ، آماسیدگی لب. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، شکوفۀ درخت عضاه. (از ذیل اقرب الموارد از لسان)
لغت نامه دهخدا
(بَ لَ)
منسوب به بیلمان و عبدالرحمن بن البیلمانی مولای عمر بن الخطاب بدانجا نسبت دارد. (منتهی الارب) ، ستبر و بادکرده. (از ذیل اقرب الموارد از لسان)
لغت نامه دهخدا
(بَ لَ)
به زبان آذری. (صحاح الفرس). کبیتا. ناطف. شکرینه. نوعی حلوا که مخصوص شهر بیلقان است. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به ناطف شود
منسوب است به بیلقان که شهری است در دربند خزر نزدیک شروان و باکو. (از انساب سمعانی). رجوع به بیلقان شود
لغت نامه دهخدا
(بَ لَ)
ابوالمکارم مجیرالدین. از مردم بیلقان بود که گویا از مادری حبشی نژاد در آنجا بوجود آمد. لقب شاعری وی که ظاهراً مأخوذ از لقب او، مجیرالدین بوده است در اشعار وی ’مجیر’ است و معاصرانش نیز او را با همین عنوان یاد کرده اند. از آغاز زندگانی او اطلاعی در دست نیست ولی این نکته تقریباً مسلم است که تحصیلات ادبی و شعری خود را نزد خاقانی کرده است و این مطلب علاوه بر اشارۀ تذکره نویسان از گفتار خاقانی نیز برمی آید ولی معلوم نیست به چه جهت بعد از بلوغ مجیر در شاعری میان او و استاد کار به دلتنگی و هجو کشید و مجیر در هجو استاد سخنان نابهنجار بیوجه گفته است. وی بدربارهای اتابکان آذربایجان یعنی شمس الدین ایلدگز (531- 568 هجری قمری) ، نصرهالدین جهان پهلوان محمد بن ایلدگز (568- 581 هجری قمری) اختصاص داشته و علاوه بر آنان مدایحی از رکن الدین ارسلان بن طغرل سلجوقی (555- 571) و سیف الدین ارسلان نامی که گویا صاحب دربند بوده است هم در دیوان او دیده میشود. دولتشاه نوشته است که مجیر در خدمت ایلدگز تقرب ونیابت داشت لیکن محسود شاعران شد و او را بجهت تحصیل وجوه از دیوان اتابکی به اصفهان فرستادند. در آنجابا شاعران درافتاد و اصفهان را هجو گفت و از شاعران آن سامان شرف الدین شفروه و جمال الدین اصفهانی او رابباد هجو گرفتند و بیازردند. چون مجیر بار دیگر از جانب قزل ارسلان بالاستقلال مأمور اصفهان شد، جمال الدین از بیم او متواری شد و پس از اطمینان ملاقات کرد و عذر خواست. برخی این داستان را تا بقتل مجیر در اصفهان منجر کرده اند و گفته اند چون مجیر به تعصب اهل اصفهان بقتل رسید مردم آن شهر صدهزار دینار بخونبهای او دادند. عوفی گفته است که مجیر وقتی از خدمت قزل ارسلان تخلف نمود قزل ارسلان فرمود تا اثیر اخسیکتی و جمال اشهری (جمال الدین شاهفوربن محمد اشهری نیشابوری) را طلب کردند و ایشان را بعز نظر خود منظور گردانید. مجیر قطعه یی درین باره نزد قزل ارسلان فرستاد و تقاعد خود را از خدمت او بسفاهت و نادانی خویش منسوب داشت.
هدایت وفات او را بسال 577 هجری قمری نوشته است ولی در منابع دیگر سالهای دیگری مانند: 568، 586 و 589 و594 هجری قمری برای وفات یا قتل او ذکر کرده اند و بر صحت هیچیک از این اشارات دلیلی در دست نیست و اگر قبول کنیم که رابطۀ او با دستگاه قزل ارسلان در دورۀ استقلال آن اتابک یعنی بعد از فوت برادر او محمد بن ایلدگز (581 هجری قمری) بود بنابرین قبول سنین 577 و 568 هجری قمری برای سال فوت شاعر دشوار میشود و چون در دیوان او بعد از قزل ارسلان مدح کسی یافته نمیشود پس بعداز 587 هجری قمری هم احتمالاً زنده نبود و بنا بر این قبول سالهای 589 و 594 هجری قمری هم دور از تحقیق خواهد بود پس باقی میماند سال 586 هجری قمری که با قرائن موجود میتوان آن را سال قریب به تحقیق برای فوت شاعر دانست. قبر او در مقبرهالشعراء تبریز است. دیوان مجیر قریب به پنجهزار بیت و مشحون است به قصائد عالی و غزلهای لطیف و او را باید حقاً از شاعران نیکوسخن و خوش قریحۀ زمان شمرد. در اشعار او اثر سبک خاقانی تاحدی مشهود است منتهی اولاً مجیر سخنی ساده تر دارد و ثانیاً هیچگاه نتوانسته است قدرت کم نظیر استاد خود را در ایجاد ترکیبات بدیع و مضامین و معانی دقیق نشان دهد و ثانیاً اثر این اقتفا در همه قصائد او آشکارنیست بلکه مجیر را در پاره ای از قصائد او در همان مسیر عادی و طریقۀ معتاد شعر و زبان فارسی در اواخر قرن ششم مشاهده میکنیم. (تاریخ ادبیات در ایران تألیف صفا ج 2 ص 721). و نیز رجوع به آتشکده ص 26، مزدیسنا ص 466، سعدی تا جامی ص 74 و تاریخ گزیده شود
لغت نامه دهخدا
(بُ)
بیوگانی. پیوگانی. عروسی بود بلغت خراسانی. (اوبهی). عروسی. (یادداشت مؤلف). رجوع به بیوگانی شود، عرس. ولیمۀ عرس. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
در ادبیات روسی مجموعۀ عظیمی از اشعار قهرمانی و داستانی قدیم روسیه (بعضی از قرن 11 میلادی) که قرنها دهان بدهان میگشت، وسرانجام در قرن 18 میلادی جمعآوری و تحقیق در آنها آغازشد، اشخاص داستانهای بیلینی همه قدرت فوق طبیعی دارند، اگرچه بیلینی در نتیجۀ ورود عناصر خارجی (اسکاندیناویائی، بیزانسی شرقی) تغییراتی یافته است ولی سخت جنبۀ روسی دارد و تأثیر بارآوری در ادبیات، موسیقی و هنر روسی داشته است، (دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
نام دشتی به مازندران، (سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 129)
لغت نامه دهخدا