جدول جو
جدول جو

معنی بیلیون - جستجوی لغت در جدول جو

بیلیون
عددی معادل ۱۰۹، میلیارد
تصویری از بیلیون
تصویر بیلیون
فرهنگ فارسی عمید
بیلیون(لیُنْ)
در بعضی ممالک (از جمله ایران، امریکا وتا چندی پیش در فرانسه) مترادف میلیارد یعنی هزارمیلیون، و در بعضی دیگر (از جمله انگلستان، آلمان و فعلاً در فرانسه) بمعنی یک میلیون میلیون میباشد، در فارسی نیز می نویسند: بیلین. (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
بیلیون
هزار ملیون
تصویری از بیلیون
تصویر بیلیون
فرهنگ لغت هوشیار
بیلیون
عددی معادل هزارمیلیون
تصویری از بیلیون
تصویر بیلیون
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برلیان
تصویر برلیان
(دخترانه)
الماس تراش داده شده که درخشش و زیبایی خاصی دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بی چون
تصویر بی چون
بی مانند، بی نظیر، بی همتا، از صفات باری تعالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکلیون
تصویر اکلیون
انگلیون، انجیل، دیبای هفت رنگ، ارژنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بشلیدن
تصویر بشلیدن
به هم چسبیدن، در آویختن به چیزی، پشلیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بریلیوم
تصویر بریلیوم
عنصر فلزی کمیاب، نقره فام، سخت و شکننده که از لحاظ شیمیایی شبیه منیزیم است و آلیاژهای آن در ساختن هواپیما و موشک به کار می رود، گلوسینوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میلیون
تصویر میلیون
عدی معادل هزارهزار، دو کرور
فرهنگ فارسی عمید
(بَ لَ)
خرفۀ دشتی. (ترجمه صیدنۀ بیرونی)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
نوعی خاک رس برای پوشاندن سقف حمام ها و برای زدودن لکه ها مانند صابون. (از دزی ج 1 ص 136)
لغت نامه دهخدا
(بِ یُنْ)
تلفظ عامیانۀ بیلیون. هزارهزارهزار. رجوع به بیلیون شود
لغت نامه دهخدا
(یُنْ)
ملیون. هزارهزار. دو کرور
لغت نامه دهخدا
(لیُنْ)
بیلیون. میلیارد. هزارمیلیون. (یادداشت مؤلف). رجوع به بیلیون شود
لغت نامه دهخدا
حشیشهالسعال، فیخیون، (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
جعده، (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
به لغت سریانی صمغی باشد سیاه رنگ بسرخی مایل مشهور به مقل ازرق. (برهان قاطع) (آنندراج). راحهالاسد. مقل. (یادداشت مؤلف). و رجوع به مقل ازرق شود
لغت نامه دهخدا
(بَ بِ)
همان بابلیون است که نام قدیم مصر و خصوصاً فسطاطبوده است، و در شعر عمران بن حطان آمده:
فساروا بحمدالله حتی احلهم
ببلیون منها الموجفات السوابق.
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ببلیون
تصویر ببلیون
یونانی تازی شده خرفه از گیاهان خرفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکلیون
تصویر اکلیون
از یونانی پرند دیبای هفت رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برلیان
تصویر برلیان
الماس بی رنگ و شفافتراش یافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی چون
تصویر بی چون
بی همتا و بی نظیر
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی کور کبود از ازدوها صمغی است سیاه مایل بسرخی مشهور به مقل ازرق. در طب قدیم مورد استعمال داشته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالیدن
تصویر بالیدن
نمو کردن نشو و نما کردن رشد کردن، فخر کردن مباهات کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشولیون
تصویر بشولیون
اسفرزه لاتینی تازی شده اسفرزه سبیوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشلیدن
تصویر بشلیدن
در آویختن برهم چسبیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بریلیوم
تصویر بریلیوم
عنصر فلزی نایاب و نقره فام وسخت شکننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسلیقن
تصویر بسلیقن
ریحان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسلیقون
تصویر بسلیقون
یونانی تازی شده شاد اسپرم (ریحان) بادروج از گیاهان ریحان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میلیون
تصویر میلیون
فرانسوی وسان سد بیور هزارهزار دوکرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میلیون
تصویر میلیون
((دِ))
ملیون، هزار هزار (1000000)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکلیون
تصویر اکلیون
پرند، دیبای هف ترنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بالیدن
تصویر بالیدن
افتخار کردن، رشد کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
هزارهزار
فرهنگ واژه مترادف متضاد